آیا در سوم اسفند سال1299(زمان کودتای رضاخان ) وضعیت امنیتی ،اقتصادی و سیاسی کشور فاجعه بار بود و چاره ای جز کودتا نبود؟؟؟.
طرفداران سلطنت پهلوی و جریانات ضد تورک و اسلام چنان وانمود می کنند که
کشور در آن شرایط به شخصی مانند رضاخان برای اصلاح امور احتیاج داشت غافل از اینکه اگر می دانستند والیان ایالات
در آن زمان اشخاصی بودند که از نظر این آقایان ملی و برخی از آنها مانند مصدق قهرمان ملی هم به شمار می آمدند به این توجیه احمقانه دست نمی زدند،
چرا که در زمان کودتا والی ایالت فارس که در آن زمان شامل استانهای فارس،بوشهر،کهکیلویه و بویراحمد و نیمه غربی هرمزگان می شد مرحوم دکتر مصدق بود که در مخالفت با کودتا از مقام خود استعفا داد و در مجلس پنجم هم به تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی رأی منفی داد، والی خراسان بزرگ هم که شامل ۳استان فعلی شمالی مرکزی جنوبی بعلاوه سیستان می شد هم آقای احمد قوام بود، که به قول این آقایان ناجی ایران از خطر تجزیه شدن در زمان به قدرت رسیدن فرقه دموکرات پیشه وری در آذربایجان بود مخصوصأ
که مرحوم کلنل محمد تقی خان پسیان زیر دست احمد قوام فرماندهی نیروی ژاندارمری خراسان را به عهده داشت و در لیاقت و کاردانی وی شکی نبود و شخصی میهن دوست و ملی به شمار می آمد و باهم ایالت خراسان را به امن ترین ایالت کشور تبدیل کرده بودند و اوضاع ایالت فارس هم با همکاری مرحوم مصدق و مرحوم صولت الدوله ایلخان قشقایی در امنیت کامل بود.
یاغیانی مانند نایب حسین کاشی هم که در گذشته مسیر تهران اصفهان را ناامن کرده بودند نیز یک سال پیش سرکوب
شده بودند و در ایالت آذربایجان هم مخبر السلطنه هدایت والی بود که در زمان رضا شاه به مدت ۶سال از سال ۱۳۰۶تا ۱۳۱۲ رئیس
الوزرا بودند که مانند احمد قوام قهرمان پان ایرانیست ها و جریان ضد تورک و ضد اسلام بوده و هست (به دلیل سرکوب قیام خیابانی
و اعتماد رضاشاه به وی) و اوضاع سایر مناطق کشور هم نسبتأ آرام و در مسیر توسعه و پیشرفت بود و فقط در دو منطقه حاکمیت دارای مشکل امنیتی بود، مناطق غربی آذربایجان که شامل شهرستانهای سلماس،اورمیه،سولدوز(نقده) اشنویه،ساوجبلاغ (مهاباد)خانه(پیرانشهر) بی کندی(بوکان) از جمله مناطق نا امن به شمار می رفت که زیر سلطه شورشی کورد «اسماعیل خان سیمیتقو»بود.
ولی اقتدار سیمیتقو هم در آن مناطق روزهای اوج خود را از سر گذرانده بود و در سراشیبی سقوط به سر می برد و در منطقه گیلان هم که دومین منطقه نا امن کشور را تشکیل می داد جنگلی ها هم در شرایط بسیار بدی به سر می بردند و مناطق تحت سلطه آنها هم بسیار کاهش یافته بود و خطر آنچنانی از طرف آنها تمامیت ارضی کشور را تهدید نمی کرد چرا که بنابر سیاست جدید اتحاد جماهیر شوروی مبنی بر دوستی با همسایگان خود برای خنثی کردن توطئههای دول استعماری انگلستان و فرانسه و متحدان غربی شان برای محاصره اتحاد جماهیر شوروی و قطع تماس آنها با مستعمرات جهان سرمایه داری ،رهبران شوروی با دولت ایران قرارداد فوریه ۱۹۲۱
را امضا کرده بودند که در آن دولت شوروی برای جلب رضایت دولت ایران و دور کردن زمامداران وقت ایران از نزدیکی به دشمنان
خود انگلستان و فرانسه امتیازات بسیاری به طرف ایرانی دادند.
دولت شوروی با لغوبسیاری از قراردادهای تحمیلی یکجانبه روسیه تزاری با دولت ایران در گذشته،حمایت خود را از میرزا کوچک خان قطع کرده و تمامیت ارضی ایران را به رسمیت شناخت.
و اما در ایالت آذربایجان هم شورش اسماعیل خان سیمیتقو با توجه به اینکه موقعیت جغرافیایی منطقه زیر سلطه وی اجازه ادامه حاکمیت بر آن منطقه را برای مدت طولانی به ایشان را نمی داد و شرایط معادلات بین المللی هم به نفع سیمیتقو نبود در آن شرایط
نه انگلستان و نه فرانسه و نه شوروی حاضر به حمایت از وی در مقابل دولت مرکزی نبودند و شکست وی بسیار محتمل بود و از طرفی هم وی در منطقه زیر سلطه خود محبوبیتی نداشت و بومیان تورک شیعه محل دشمن خونی وی بودند که منتظر کمک گرفتن از دولت مرکزی ایران و استقلال طلبان تورک به رهبری آتا تورک برای رهایی از سلطه دولت عشیرتی سیمیتقو بودند به هر حال امکان جدایی طلبی و اعلام استقلال وی در حد صفر بود.
از طرفی هم دولت احمد شاه قاجار از طرف دولت شوروی به رسمیت شناخته بود و مرزهای کشور هم از طرف دولتهای همسایه ایران به رسمیت شناخته شده بود و خطری مرزهای کشوررا تهدید نمی کرد ولی دولت انگلستان حاضر نبود قوای خود را از کشور خارج کند بدون اینکه دولتی گوش به فرمان و دست نشانده که منافع اش را تأمین کند به جای خود منصوب کند و وجود دولتی مستقل و ملی منافع اش را تأمین نمی کرد و ترس از این داشت که در غیاب اش ،احمد شاه با کمک گرفتن از دولت شوروی و آتا تورک استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را برای همیشه تأمین کند.بنابر این زمینه کودتای ۳اسفند ۱۲۹۹را فراهم کرده و اجرا کردند.