در پی اظهارات امیر قطر در حمایت از ایران موجی از واکنشهای سیاسی و عملی را در میان رجال سیاسی عربستان برانگیخت. عربستان اعلام کرد روابط دیپلماتیک خود را به طور کامل با قطر قطع کرده، همه گذرگاه های زمینی، دریایی و هوایی را با این کشور بسته است و هم چنین طی بیانیه ای به نقل از خبر گزاری رسمی سعودی “واس” اعلام کرد که دولت پادشاهی عربستان در عمل به حق حاکمیت خود که قانون بین المللی آن را تضمین می کند، و همچنین به منظور حفظ امنیت ملی در قبال خطرات تروریسم و تندروی، تصمیم گرفت روابط دیپلماتیک و کنسولی خود را با دولت قطر قطع کند. کما این که مقرر داشت کلیه گذرگاه های زمینی، دریایی و هوایی را بسته، مانع تردد با قطر از راه های زمینی، هوایی و آب های منطقه ای سعودی شود. در تحلیل این موضوع می توان طبق مدل و مدیریت بحران برچر به ارزیابی این موضوع پرداخت.
perception یا درک عربستان از این موضوع: (سخنان امیر قطر) می تواند نکته کلیدی باشد چون بعد از تکذیب این ادعا توسط قطر، عربستان همچنان بر رفتار تند خود اصرار دارد و این می تواند نشانه این باشد که عربستان بعد از نشست ریاض و متهم کردن ایران به عنوان تهدید منطقه ای و از سوی دیگر هم زمانی انتخابات ایران، با آن با مشارکت بالای اقشار مردم، نوعی سرخوردگی در ائتلاف منطقه ای برای عربستان به بار آورده و به دنبال موضوعی بود که بتواند به عنوان قدرت منطقه ای مطرح باشد. همچنین سفر ترامپ به منطقه خاورمیانه و نتایج و پیامدهای آن، جز انباشت قدرت آن هم با خرید تسلیحات بالا چیز زیادی برای عربستان در برنداشت. حال با این استراتژی قطع رابطه با قطر سعی در جبران این موضوع دارد و بیشتر نمایش قدرت است و ترامپ نیز در این موضوع دخیل و نقش پر رنگی دارد.
اکنون افکار عمومی آمریکا وجهه خوبی از ترامپ ندارند. لغو معاهده پاریس و هم چنین ادعای دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و نزدیکان ترامپ این موضوع را در نظر افکار عمومی آمریکا تیره تر کرده است. یکی از دلایل واکنش عربستان شاید چراغ سبز آمریکا باشد تا با نمایش جدید در خاورمیانه افکار عمومی امریکا را منحرف کند که به نظر نویسنده، این استراتژی ترامپ ابزار مناسبی برای این هدف نیست و اهداف افکار عموعی امریکا بیشتر در راستای سیاست داخلی آمریکا است و واکنش عربستان نمی تواند ابزار…