اوج گیری تورم و نشانه های گرسنگی عمومی
هر چند که از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ تورم و بی ثباتی اقتصادی تقریبا شبیه سالهای قبل از انقلاب بود؛ اما تنها چیزی که فرق کرده بود بهتر شدن نسبی سطح زندگی طبقه پایین نسبت به قبل از انقلاب بود. اما از سال ۱۳۶۷ به بعد سیستم حکومت بیکباره تغییر یافت و در جذب نیروی کار در نهادها، ادارات مخصوصا سیستم مدیریت، مجلس، سیستم آموزشی، لشگری و کشوری دولتمرد و تمامی ارگانهای اداری از پایین تا بالا اقدام به گزینش، اما نه از افراد کاردان بلکه به نظر خودشان مکتبی نمودند! حال مکتبی ظاهری یا درست خدا داند. ورود به دانشگاهها را امتیازی نمودند و بجای درس خوانها وابستههای امتیازدار وارد دانشگاه شده مدارک عالی گرفتند! یعنی مدارک عالی را نیز به کسانی دادند که شاید شش کلاس هم سواد نداشتند! تا جایی که ارگانهای مدیریتی؛ کشوری و لشگری تبدیل به یک سیستم مافیایی گردید! درست از همان زمان تورم سالانه تبدیل به ماهانه گردید و کم کم آنچه که در ده سال اول نسبت به سطح زندگی طبقه پایین بدست آمده بود، پس گرفته شد. اما مسئله اینجا ختم نشد؛ زیرا اثرات شوم تورم و بی ثباتی اقتصاد تنها در معیشت مردم نیست؛ بلکه استرسهای وارد شده به عموم و عدم امید به فردا، اکثریت مردمان را به تامین فردا به هر وسیله ممکن میکشد و اینجاست که انسانیت، ایمان، قانون، عرف، اعتقادات… و آنچه که لازمه جامعه برای زندگی اجتماعی است را از بین میبرد! اما جریانات پشت پرده نظام پارس تنها به کنشهای اشاره شده ختم نمی شود. بلکه ظاهر جریان ضعف مدیریت، تحریم و رقابت دوجناح حاکم در قبضه قدرت، اقتصاد و تجارت است. اما حکومت پارس دانسته یا ندانسته! وارد یک جریان سیاسی دیگری شده است که سالهاست توسط حاکمان پشت پرده جهانی طراحی میشود و آن پایین آوردن سطح زندگی عمومی و حذف طبقه متوسط است. این عمل جهت انحراف فکری جامعه در کنار فشارهای مختلف اعمال میشود. بعنوان مثال ترتیب بحرانهای اجتماعی چند سالانه، عدم کنترل کیفیت از سیستم غذایی گرفته تا صنعتی و دیگر نیازهای معیشتی، عدم کنترل قیمت و باز گذاشتن دست دللالها در دست درازی به جیب مردم، قبضه تمامی سیستمهای عمرانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دارویی… توسط باندهای مافیایی! عدم حضور مخالفان در ارگانهای حکومتی، عدم آزادی قلم، عدم آزادی تجمعات، احزاب، اعتراض … از بین بردن هویت و شعور ملی تحت ستم ملی از طرف تفکرات شئونیستی و یکسان سازی امپریالیسم پسند، وعده های دروغین از طرف مراجع اعتقادی عمومی … همه اینها دست به دست هم داده اخلاق، شعور و اعتقادات عمومی را از بین برده است و چنان ضرباتی به پیکر اجتماعی وارد کرده که جبرانش بسیار مشکل و بلکه غیر ممکن شده است! بنظر اینجانب همه اینها نه از ضعف مدیریت بلکه طبق برنامههای از پیش تعیین شده کانون توطئه های جهانی به پیش میرود و امروز اوج تورم در واقع ساعتی شدن تورم! بی ثباتی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همه و همه نشانه ظهور بحران گرسنگی و اوج گیری اعتراضات عمومی است که هر سی چهل سال بر مردم تحمیل می شود؛ که همه موارد فوق توسط مافیای پشت پرده سیستم پان ایرانیست پارس و اربابانشان می باشد. ظهور ربع پهلوی و دیگر حلقه بگوشان بیگانه پرست مشابه نیز از همین جا آب میخورد. زیرا امپریالیسم جهت قحط الرجال نگه داشتن این مردم، جامعه را به گزینش شاه یا شیخ جهت میدهد! که خود نشانه افتادن جامعه به قحط الرجالی ناشی از خفقان و ترویج جهالت از طریق مافیای پشت پرده میباشد.
عقیل آذردخت /موللاباشی