اگر مسلمانید و انسانیت دارید ستون فقرات شکسته ملت را دریابید، کاسبان تحریم با اسم استکبار ستیزی باعث مرگ تدریجی ملت شده اند.
سکهٔ ۴۵ میلیونی دیگه بهار آزادی نیست، بلکه؛ خزان تمام رؤیاها و آرزوهای یک ملت است.
عرق شرم پدرهایی است که جهت تهیه معاش خانواده و نیازمندی های اهل بیت شان درمانده اند.
نماد خجالت زدگی مادرانی است که شرمسار فرزندان خویش اند.
کِشتی به گل نشسته ی آرزوهای جوانان و نوجوانان، در ابعاد مختلف زندگی نشکفته ایست که حرفی جز ناامیدی و رنج ندارد.
اشک های یواشکی دخترانی است که جهیزیه شان جور نشده و نخواهد شد.
غرور شکستهٔ پسرانی است که شرمنده درماندگی پدرانشان شده اند.
درد دل و بغض شکسته در گلوی دهها میلیون ایرانی افسرده ای است که در پیچ و خم زندگی گم شده اند.
سکه ۴۵ میلیونی و دلار ۶۱ هزار تومانی یعنی؛
ازدواج تعطیل
زاد و ولد تعطیل
زندگی تعطیل
تهیه دارو و درمان تعطیل
کار تعطیل
خوشی تعطیل
دین و معنویت تعطیل
امنیت روانی، آرامش، آرزو و امید هم تعطیل
بله تحریم لاینقطع و فروپاشی اقتصاد و رانتی شدن تمام امور یعنی تعمیق نجومی فاصله فقر و غنا.
یعنی عیش روزافزون همان مرفهین بی دردی که امروزه کاسب تحریم شده و بر تصمیم سازیهای تقابلی و ستیز بی منطق با دنیا، پای میفشارند و اسمش را نیز استکبار ستیزی گذاشته اند.
یعنی توسعه فقر و فحشاء از یکسو و طغیان تازه به دوران رسیده هایی که با ثروت های باد آوردهٔ ناشی از مکیدن خون هموطنان شان روز به روز فربه تر شده و مشغول تکاثر و تفاخر در باستی هیلزها و دور دور کردن ماشین های آنچنانی مونتاژ شده از قهقهه مستانه مافیای قدرت و ثروتی هستند که بنا بود منادی انسانیت و مجری عدالت باشند.
یعنی برخاستن ناله و نفرین، تمام کسانیکه همهٔ این مشکلات را ناشی از ساختار دوگانه قدرت و چنبره مفسدان شکم باره ای میدانند که ضمن توصیه به اشکنه خوری و لُنگ پوشی و قناعت مردم، از خوردن اموال موقوفی حرامی که بمثابه آتش معرفی میشد نیز إبایی ندارند و عشریه ها و درآمدهای نجومی شان، چنان هوش از سرشان پرانده و مست شان کرده که نه مشکلات مردم را می بینند و نه می شنوند.
سکه ۴۵ میلیونی و دلار ۶۱ هزاری یعنی گرانتر شدن خانه ها و فزونِ دارایی های موجرانِ متکاثر و سیری ناپذیری که فقیرتر شدن مستأجران را محملی برای فشار بیشتر و گرفتن کرایه خانه های گزافتر از بی خانه مان های درمانده ای قرار دادهاند که با بازار گرمی بنگاه دارانی که خدا و شرافتی جز درصد بگیری های آنچنانی ندارند و چنان پای شان را بیخ گلوی خانه بدوشان آواره قرار داده اند که روزنه تنفس شان را بند آورده و در حال خفه کردنشان است.
سکه ۴۵میلیونی و دلار ۶۱ هزار تومانی، یعنی مرگ تدریجی نیم قرن آرزوها ونابودی ملت و جامعه ای که حکومت دینی، وعدهٔ آبادی توأمان هر دو سرای شان را داده بود.
آقایان!
جزغاله شدیم ولی ظاهراً دغدغه ای جز دوتار موی دختران ندارید و دستوری جز برخورد با مردم به ذهن تان نمیرسد.
آهای حاکمیت نشسته در بروج مشیّده!
تکانه های ویرانگر سیاست در عرصه اقتصاد را ببین و تجدیدنظری فرما که هر لحظه تأخیرش نیز مخرب است.
اکبر دانش سرارودی