استعفای مدیران نوعی احساس مسئولیت مقابل جان و مال مردم است
آیدا پیغامی: جرقه آتش زده شد. شعلهها زبانه کشیدند و هر یک به دنبال دیگری به جان پارچهها، لباسها، آتشنشانان و مردم حاضر در ساختمان افتادند. مهم نبود که جرقه را چه کسی روشن کرد، مهم این بود که آتشی که سالها زیر پیکر نحیف پلاسکو مانده بود، روشن شد و شعلهاش جان بسیاری را گرفت. حوالی ظهر بود که پس از خاموش کردن بخش عظیمی از شعلههای آتش صدای مهیبی شنیده شد و درپی آن ساختمان پلاسکو در خودش فروریخت و بسیاری را همراه با خود مدفون کرد. مسئولان پس از شنیدن خبر سقوط پلاسکو در محل حادثه حضور پیدا کردند و پس از گذشت چند ساعت نامهها و ابلاغیههای بسیاری در سایتها منتشر شد که حاکی از آن بود که شهرداری بهکرات به ساختمان از لحاظ ایمنی اخطار داده ولی کسی به این اخطارها توجهی نکرده است. داستان تا به اینجا درست پیش میرود. همیشه حادثهای رخ میدهد، تبدیل به فاجعه میشود و بعد عدهای به جای یاریرسانی جمع میشوند و تقصیر را گردن یکدیگر میاندازند که شاید بتوانند توجیهی برای سهلانگاری خودشان پیدا کنند. اما در این میان کسی توجهی به افرادی نمیکند که با همان امکانات کم و ناقص جان خود را گذاشتهاند تا بتوانند جان حداقل یک نفر را نجات دهند.
نمای دوم از صدای آژیر آمادهباش، خودروی آتشنشانی و نردبان اطفای حریق شروع میشود. مردی کلاه ایمنیاش را روی سرش میگذارد. سوار جرثقیل میشود و برای خاموش کردن شعلههای بیرحم آتش به طبقه ٨ ساختمان میرود. برای او مهم نیست که چه کسی شعله را روشن کرد یا چرا با وجود سختیهایی که هر عملیات دارد از او آنطور که باید حمایت نمیشود و تنها پیمانی را که با خودش برای نجات جان مردم به قیمت ازجانگذشتگی خود بسته است، به یاد دارد. نزدیک طبقه هشتم که میشود دود سیاهی از بالا به سمت پایین حرکت میکند. ساختمان فرو میریزد و آتشنشان در میان دود و آتش ناپدید میشود. عکاس پایین ساختمان ایستاده و همان لحظه را ثبت میکند. ای کاش دنیا مانند همان عکس در همان لحظه، بالای همان جرثقیل از حرکت باز میایستاد. اصلا خدا دكمه توقف را ميزد و تو بعد از اينكه خيالت راحت شد كه آتش را خاموش كردى، دوستانت را صدا مىزدى، از پلهها پايين مىآمدى و به قرارگاهت باز مىگشتى. خاكستر و دود روى پيراهن، سر و رو و پیکر مدفون شدهات در زیر خروارها آهن، روى كسانى كه تا به امروز دست روى دست گذاشتند و آنهايى كه با آب از دهان راه افتاده خيره به گوشى موبايلشان شدند و هى عكس گرفتند و فرياد «ازدحام ممنوع» را نشنيدند تا ابد خواهد ماند. اين روسياهى پاك شدنى نيست. بیشتر بخوانید

پلاسکو در آتش بیمسئولیتی سوخت