بررسی تاریخی، ائتنیکی، قومی و زبان شناسی سرزمین آذربایجان
بنابر تحقیقات و کشفیات باستان شناسان و دانشمندان، آذربایجان و ماد بزرگ، در عصر حجر قدیم(پالئولیت) و اواسط عصر حجر قدیم و عصر یخبندان دوران چهارم، سکونت گاه انسانهای اولیه بوده است.
نواحی مرزی ماد و یا آذربایجان بزرگ، بیشتر از نواحی مرکزی و اصلی آن مورد بازرسی های باستانشناسی واقع شده است. از جمله: گؤی تپة اورمیه(کرانه غربی دریاچة اورمیه)، تپة گیان نزدیک نهاوند، تپة سیلک نزدیک کاشان، تپة حصار نزدیک دامغان، ، غارهایی نزدیک بیستون و همچنین غارهایی نزدیک سلیمانیه… بیشتر از جاهای دیگر مورد تفتیش باستانی واقع گردیده است.
تمدن های مدیترانه، اورارتوئی، کادوسی، هوری، لولوبی، گوتی(قوتی و کوتی)، ماننایی، آشوری، میتانی، سکایی، و مخصوصاً تمدّن های سواحل دریاچه اورمیه… امروزه بیشتر از جاهای دیگر شناخته شده است. تمدن های شهر یئری و خیرامو(مشکین شهر) از مواردی هستند که در چند دهه قبل مورد بازدید اهل فن قرار گرفته و هنوز برای کسب اطلاعات بیشتر از آن مکانها در قدمهای اولیه هستیم و این در حالیست که آن یافته های موجود از جمله هیکل های سنگی انسانی دچار صدمات جدی گردیده اند. برخی از این طوایف و یا اقوام هنوز هم در اسامی بعضی از اماکن و محالات لفظ ظاهری خود را حفظ نموده اند از جمله کلمه گوتی در جزء دوم محال اونگوت استان اردبیل و اسم طایفه قوتلو مغان، واژه هوری در اماکن شهر حور و محال هوراند و غیره و میتانی در میانه(میانج).
سکونت اقوام باستانی حداقل 700ق.م در آذربایجان یا ماد آتروپاتن اینچنین مورد بررسی جزئی قرار می گیرد:
1ـ از رود آراز تا ارتفاعات اورین داغ(شهرستان خوی) و قره داغ(در جنوب رود آراز)، خوی، مرند ناحیه ای گویا مستقل بوده است. در کتیبه های آشوریان به نام سان گی بوتو ذکر شده که گویا از قرن نهم تا پایان قرن هشتم قبل از میلاد جزو کشور اورارتو بوده است. آشوریان بالاتر از آن ناحیه را در آثار مکتوب خود گزارش ننموده اند. از منطقه فوق به اسم دولت شمالی نیز نام برده شده است. اطلاعات امروزی ما بیشتر مدیون کتیبه های آشوری است.
2ـ دره قره سو یا شعبه جنوبی رود آراز، منطقه شهر یئری و خیرامو در شهرستان مشکین شهر. که شهر یئری بین اردبیل و مشکین و خیرامو بین مشکین و اهر قرار دارد. در خیرامو قبر خاقانی کشف شده که بیش از 20 اسب برای او قربانی کرده اند که به احتمال زیاد مدفن یکی از خاقان های سکایی بوده است. زیرا که این رسم مخصوص سکاهای ترک بوده است.
همین مناطق، محل سکونت خزرها یا کاسی ها و کاسپی ها و غیره هم بوده است.
3ـ حوضه دریاچه اورمیه، به بخشهای زیر تقسیم می شده:
الف: ساحل غربی دریاچه اورمیه گیلزان نام داشته که در قرن نهم قبل از میلاد بخشی مستقل بوده بعدها جزو اورارتو و یا ماننا شده و یا بین آن دو تقسیم گردیده است.
ب: کرانه جنوبی دریاچه اورمیه و حوضه رود جغتو، در قرن نهم قبل از میلاد زاموای داخلی نامیده می شد به سه قسمت تقسیم می گردید: حارّانا که در اصل باید آرّانا باشد و آرّانا یا حارّانا یعنی سرزمین دشت گرمسیر مثل آران و مغان و میل، که واژه حارّ و حارّه در عربی باید از این کلمه اقتباس شده باشد. ماننا(سرزمین مادر و آنای مقدس)، مَسی (سرزمین آبادی مقدس، سابقاً جزو اسامی دختر در شهر اردبیل بود)، کلمات موران، مغان، خود ماد هم باید به معنای سرزمینی که حالت تقدّس یافته و باید مورد احترام همه باشد. خود کلمه آذ و یا آس هر چند اسم طایفة بسیار باستانی است که اسم آذربایجان و آسیا از آن مشتق گردیده است ولی به تدریج معنا و مفهوم اود و آتش و مقدّس پیدا کرده(سرزمین آتش) که جاویدان و ابدی است.
پ ـ کرانه شرق دریاچة اورمیه جزو کشور ماننا بوده است.
ج ـ ساحل شمالی یعنی درة رود آجی چای و ناحیة تبریز کنونی محل سکونت طایفه ای به اسم دالیان بوده است.
4ـ درة قیزیل اوزن به چند قسمت تقسیم می شده:
الف ـ از شمال غرب به سوی جنوب شرق میان ارتفاعات آغ داغ و آغ گدیک با نام اندیا…
ب ـ در شمال شرق این دره، رود میانه قرار دارد که اکنون شهر میانه(میانج) در کنار آن واقع شده است که از کوه سهند سرچشمه می گیرد و به قیزیل اوزن می ریزد. نام این دره و حومه آن در زمان های قدیم زیکرتو بوده است.
ج ـ بالاتر از محل تلاقی قیزیل اوزن با رود کوچک مزبور که امروزه قافلانتی نامیده می شود در قدیم گیزیل بوندا(قیزیل بوندا) خوانده می شد. این قسمت آذربایجان را از ناحیه ماننا جدا می کرد. آشوریان این بخش قیزیل اوزن را مادای (ماد) می گفتند.
5ـ بخش علیای رود زاب کوچک که شامل سرزمین های واقع در جنوب غربی حوضة دریاچة اورمیه و درة رود قیزیل اوزن، آن سوی کوه های افقی زاگرس بیشتر به آشور و بابل گرایش داشت، ایالت زاموا یا (لولو) از لحاظ جغرافیایی با آشور مربوط بود. سراسر سرزمین هایی که از دریاچه اورمیه تا بخش های علیای رود دیاله امتداد داشت زاموا و بخش علیای درة زاب کوچک را شامل می شد.
6ـ سرزمین های نزدیک به دریای خزر و نیمه سفلای درة قیزیل اوزن و نقاط شمالی تر آن، حکومت های کوچک وجود داشت و قبایلی در آنجا می زیستند که تاریخ نگاران عهد باستان آن را گِلها و در واقع گیل ها، کاسپیان، و حتی کادوسیان نامیده اند. این اقوام با کوتیان (گوتی ها) و کاسیان قرابت داشتند. از آنجایی که منطقه ای که گیلها در آن سکونت داشته منطقه پرآب و زیبا و با صفائی بوده به «گیله» مردمک چشم تشبیه نموده گیله وان نامیده اند. بعد از ظهور اعراب این کلمه مُعرّب شده جیلان نامیده اند و سپس دوباره به صورت گیلان استعمال یافته است. ولی منطقه ای به اسم گیله وان هنوز هم در استان گیلان موجود است. مرداها (آماردها) ساگارتیان که در تألیفات باستانی از آنها یاد شده نیز در آن نواحی ساکن بوده اند. اینان ساکنان اندیا و زیکرتو و کشور دالی و احتمالاً قیزیل بوندا بوده اند. بعدها دیلمیان در آن مناطق ظاهر شده اند که به قول مینورسکی خزری بوده اند.
انسان های ابتدایی و نخستین از جمله در آذربایجان مسکن دایمی نداشتند. تعداد لهجه ها و بوجود آمدن اقوام و طوایف مختلف جهان از جمله در دیار ترکان و منطقه مورد بحث ما در آذربایجان به همان دلیل است. به علت زیاد شدن جمعیت یا کمبود آب و یا شکار و نقصان تغذیه و تغییرات اقلیمی، انسانهای اولیه مجبور به کوچ از این طرف به آن طرف بوده اند. البته مثل عشایر امروزی یا قرون قبل نبودند بلکه شکارچی و در پی شکار بودند و بتدریج سکونت هم یافته و یا کوچرو گردیده اند. به گفته اتابکی مردم این منطقه ( یعنی آذربایجان) زبان متمایز خود را داشته و دارند و این مطلب از هر عامل موجود دیگری برای هویت قومی آذربایجان مهم تر است.
منابع: 1ـ تاریخ ماد دیاکونوف 2ـ تاریخ منطقه اردبیل از دوران باستان تا ظهور اسلام، منصور جدی