تحلیلی تاریخی بر حوادث امروزِ ایران.
آنچه امروزه شاهد آن هستیم به عریان ترین شکلش، ادامه کشمکش و جنگ مشروعه خواهان و مشروطه طلبان است که از زمان مشروطیت جریان دارد و دیکتاتوری دو پهلوی تنها آنرا کمرنگ تر کرده بود و در این تاریخ 120 ساله، نه تنها این دو گروه به همدیگر نزدیک نشده بلکه شکاف شان، عمیق تر نیز گشته…
اول.نخستین بار مفاهیم غربی چون، آزادی، تساوی حقوق و برابری را در ایران، مستشارالدوله مطرح ساخت از منظر تبارشناسی میتوان گفت که اصلاح طلبان امروز فرزندان مستشارالدوله هستند. او در کتاب «یک کلمه» در سی و هفت سال زودتر از انقلاب مشروطیت میگوید که این مفاهیم غربی مانند برابری و آزادی با احکام اسلامی تضادی ندارند و سازگار هستند و در کتابش در خصوصی تساوی افراد می نویسد که: همه افراد اعم از گدا و امپراطور باید در مقابل قانون مساوی باشند و با توسل به آیات و احادیث و آیات قرآن می کوشد نشان دهد که این مساوات، هیچ منافاتی با احکام اسلامی ندارد.
(رساله یک کلمه… ص11 )
مستشارالدوله به آیات و احادیث متعدد متوسل میشود که نشان دهد که مثلا اصل تساوی با احکام اسلامی مطابقت دارد آیاتی مانند: ان اکرمکم عندالله اتقیکم(حجرات/13)، وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ (هود/3)، لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ (آل عمران/195)، ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتای ء ذی القربی و ینهی عن الفحشاءو المنکر و… (نحل/90)…
دوم. اما به نظر میرسد که کوششهای مستشارالدوله موفقیت آمیز نبوده، چرا که در همان زمان، دوست صمیمی او فتحعلی آخوندزاده در نقدی کوبنده بر کتاب مستشارالدوله، ایراد میگیرد که «شریعت قابل تلفیق و انطباق با قانون مشروطه نیست» آخوندزاده مینویسد:
«اگر شریعت سرچشمه عدالت است در اینصورت، شریعت بیع و شرای غلام و کنیز را از بت پرستان و مشرکان، حتی بعد از قبول اسلام نیز، چرا جایز میداند؟… اگر شریعت سرچشمه عدالت است …یک مرد آزاد و یک زن آزاد که در قید زوجیت نباشد، به رضای طرفین با یکدیگر مقاربت کرده اند، شریعت چه حق دارد که به هر یک از ایشان صد تازیانه میزند؟!…اگر شریعت سرچشمه عدالت است و لاتفتلوا انفس التی حرم الله، خیلی خوب، الا بالحق چه چیز است؟(و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید). من به مشرکی دست یافته ام به موجب آیه ی فاقتلواالمشرکین حیث وجدتموهم(مشرکان را هر کجا یافتید بکشید) باید او را بالحق کشته باشم….»
(رساله یک کلمه…پیوست یک، صص56الی61)
سوم. 37سال بعد، در جریان انقلاب مشروطه، شیخ فضل الله نوری مانند آخوندزاده، بر تضاد احکام اسلامی با مفاهیم غربی تاکید میکند و عجیب آنکه، هر چند شیخ بر ضد آخوندزاده بوده اما هر دو به این نتیجه مشترک میرسند که اسلام با مفاهیم غربی نه تنها سازگار نیست بلکه تنافر دارد!
شیخ در حمله به مشروطه خواهان و اصل دوم قانون اساسی همان سخنان آخوندزده را بشکلی دیگر میگوید:
«حال، ای برادر دینی! تامل کن در احکام اسلامی که چه مقدار تفاوت گذاشته بین موضوعات مکلفین در عبادات و معاملات و تجارات و سیاسات از بالغ و غیربالغ، ممیز و غیرممیز، عاقل و مجنون، صحیح و مریض، مختار و مضطر، راضی و مُکره، بنده و آزاد، پدر و پسر، زن و شوهر، غنی و فقیر، عالم و جاهل، شاک و متقین، مقلد و مجتهد، سید و عام، معسر(فقیر) و موسر(ثروتمند)، مسلم و کافر ذمی و حربی … احکام خاصه دارند…و نیز در باب مواریث کفر یکی از موانع ارث است و کافر از مسلم ارث نمی برد و نه عکس آن…
ای بی شرف ای بی غیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو منتحل(وابسته) به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داده تو را و تو خودت از خودت سلب امتیاز می کنی و می گویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم…»
(رساله حرمت مشروطه…زرگرنژاد…صص 265الی367)
نتیجه: آنچه امروزه در خیابانهای ایران میگذرد ادامه کشمکش 120 ساله است بین فرزندان شیخ فضل الله و فرزندان آخوندزاده. و در این میان، فرزندان مستشارالدوله(اصلاح طلبان) در وسط این کشمکش اند و به میزانی که این جدال، حادتر و رادیکالیزه تر میگردد نقش این گروه کمرنگتر و کمرنگتر می گردد.
شکافِ مملو از کینه و نفرتِ طرفین، چنان عمیق است که ایران خانم، به این زودی روی آرامش بخود نخواهد دید، چرا که حتی اگر فردا نیز این اعتراضات فروکش کند، پس فردا دوباره با جرقه جزئی دیگر، به شکلی دیگر شعله ور خواهد شد.
هیچ طیف فکری که ملیونها نفر آنرا نمایندگی می کند، قابل حذف و پاک شدن نیست، باید، این ضرب المثل آذربایجانی را نصب العین قرار داد که:
«بو گونکی سوز، صباحکی سوزون کورپوسیدور»
حرف امروز پلی است برای حرف فردا…