تمامیت ارضی یا عرضی؟
از قدیم و ندیم گفتهاند: «چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من»؛ حال تمامیتی که مخالف و موافق جمهوری اسلامی را در یک جبهه قرار میدهد و چنان جمع متضادی میسازد که آشپزش هم از شوری دستپخت خویش را بالا میاورد.
ایرانشهری را در کنار عضو تحکیم وحدت قرار میدهد که آسمان و ریسمان ببافد تا ثابت کند حتی اگر پایش بیافتد در کنار فرزند دیکتاتور سابق قرار می گیرند و رضا پهلوی را تشویق میکند تا مبادا از خطوط رنگی ای که ترسیم کرده پا پس بکشد! ؟
چه شده است که طرفداران دیکتاتور سابق و فعلی در یک خیمه جمع میشوند و ایران را خط قرمز نامیده و دیوانه وار از تمامیت ارضیاش صحبت می رانند؟! فرید مدرس را با آن کارنامه اش متحدی استراژیک در کنار پیمان عارف مینشاند و چپ و راست، شرق و غرب، جنوب و شمال را میکوبد تا اعلام کند:« تمامیت ارضی حکم مرگ و زندگی را برایشان دارد». آن یکی چنان از خود بی خود میشود که دموکراسی را کشک خوانده و دیکتاتوری مصلح را نسخه نهایی برای حفظ تمامیت ارضی مناسب میداند، اسم رمزشان شاهزاده و خطوط سیاه و سفیداش هست و هر که را در کنارشان نیستند را متخصص امور شیمی دانسته که تلاش برای تجزیه ایرانشان میکنند!..
باشد که تمامیت عرضی و ایضاً طولیتان ارزانی خودتان باشد، این رفتارتان مصداق بارز و راسیسمی پان فارسی تان هست که نه تنها بویی از دموکراسی نبرده اید بلکه دیکتاتوری را به آزادی ترجیح می دهید.
این رفتارتان جریان استقلال طلبی ملل دربند ایران را ثابت قدم تر از گذشته کرده و فدرالیسم خواهان را در کنار طرفداران حق تعیین سرنوشت قرار میدهد. پیداست محل انگولکانهی قلقلکتان را ناشیانه بیان کردید و ممنون از شما که روراست جبهه تان را مشخص نمودید، اینکه جمهوری اسلامی باشد یا پهلوی، آنچنان فرقی هم به حالتان نخواهد کرد و کافیست که هژمونی صد ساله تان استمرار یابد. اما به نام آزادی باید بگوییم : زهی خیال باطل !!! رگ گردنتان کمی دیر باد کرده و ملل دربند ایران راهشان را جدا کرده و هیچ سرنوشت مشترکی که نشان از تحبیب و برادری در این جغرافیای برای خود با افکارتان متصور نیستند.
رضا بابایی / فعال حرکت ملی آذربایجان جنوبی