تمركز آهنين و دروغ هاى رژيم در باره فاجعه عبادان
امروز فرصت كردم با يكى از بستگان در عبادان صحبت كنم. مى گفت آمار رسمى يازده كشته فروريختن برج هفده طبقه متروپل را باور نكنيد. رژيم دروغ مى گويد زيرا ده ها نفر – اگر نگوييم صدها تن- در اين فاجعه كشته شده اند. اگر ويديوها را ديده باشيد آنجا مطب ده ها پزشك و آزمايشگاه هاى آنان است كه اغلب آنان همراه با بيمارانشان كشته شده اند. اضافه بر آن، مردمى كه در آن حوالى، در خودرو ها يا خارج از آنها بودند نيز كشته شده اند. خويشاوند ما گويا خودش نيز از مرگ، قسر در رفته زيرا قرار بود در همان حوالى خيابان امير خزعل به سلمانى برود اما چون حوصله نداشته به يك آرايشگاه در لين يك احمد آباد رفته است . او به من گفت كه چون عبادان آتش نشانى مجهز ندارد قرار بود ديروز چند آتش نشان و تجهيزات پيشرفته از تهران به عبادان بيايند اما به سبب توفان خاك در اين شهر به جاى هواپيما با خودرو آمدند و امروز به عبادان رسيدند. اين يعنى شهرى كه زمانى نام بزرگترين پالايشگاه خاورميانه را يدك مى كشيد و لندن كوچك نام داشت و آتش نشان هايش را براى اطفاى حريق به بصره مى فرستاد اكنون چشم اش به مركز است كه اغلب امكانات اقتصادى مملكت را در درون متورم خود جاى داده است. واساسا چگونه آتش نشانى عبادان با اين فقر امكانات با ساختن اين برج موافقت كرده است؟خب حالا اينها آمده اند و خسته و كوفته سفر نهصد كيلومترى زمينى و لابد نياز به استراحت دارند و در اين مدت خدا مى داند مردم زير آوار چه وضعى خواهند داشت. راجع به تمركز آهنين تهران يادم آمد كه سه چهار سال پيش كتاب مجموعه داستان هاى بسيار كوتاه سعيد مقدم داستان نويس عرب اهل محمره همسايه عبادان را به تهران فرستادند و پس از شش ماه مجوز نشر كتاب را صادر كردند. تو گويى، نه اداره ارشاد و سانسور در محمره، عربى مى دانست و نه همكارانشان در اهواز، بلكه بايد سانسورگران پايتخت يك كتاب قصه را مميزى مى كردند.لذا در قياس با فساد و اختلاس و رانت كه باعث ظهور پديده اى چون عبدالباقى هستند، دولت شديدا متمركز خود برتر بين خطرناك تر است.
یوسف عزیزی بنیطرف