ماهیت وجودی امور اجتماعی-سیاسی نسبت به کارکرد،ساختار و پدیدار آن امر،مورد مطالعه،سنجش و قابل تعریف خواهد بود.
حرکت ملی آذربایجان نیز به عنوان امری اجتماعی به نسبت کارکرد و ساختار و پدیدار های آن،باید مورد مطالعه قرار گرفته و ماهیت وجودی خود را آشکار سازد.
باتوجه به کارکرد حرکت ملی آذربایجان،و ساختار اجتماعی،فرهنگی،هنری و سیاسی آن و پدیدارهای متنوع آن در انواع زمینه های اجتماعی-سیاسی اولین امری که امروزه مشهود است این است که حرکت ملی آذربایجان ماهیتی ایدئولوژیک ندارد.
یعنی نه به مانند جنبشی طبقاتی ماهیتی مارکسیستی دارد،نه به عنوان جنبشی صرفا هویتی ماهیتی ناسیونالیستی دارد و نه به عنوان جنبشی صرفا فرهنگی یا صنفی یا اجتماعی است.
بلکه به عنوان کلیتی فراگیر،بستر فکری فراهم نموده که با ماهیتی فرا ایدئولوژیک قابلیت پرورش ایدئولوژی های متنوع را در خود داراست.
یعنی انواع جنبش های ایدئولوژیک سیاسی-اجتماعی را میتوان در این بستر فکری فراهم نموده،پرورانده و بصورت کارکردی از آنها استفاده کرد.
اگر گفتمان غالب و یا همان گفتمان دال را در حرکت ملی آذربایجان سعادت ملت آذربایجان در نظر بگیریم،این جنبش های متنوع اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و…متبلور شده در بطن این حرکت هرکدام در پی سعادت طبقاتی،صنفی،حقوقی و…خود هستند که در کلی واحد منجر به سعادت ملی آذربایجان خواهد شد.
و این گفتمان غالب است که به حرکت ملی،ماهیتی فرا ایدئولوژیک داده و فارغ از هر نوع تفکر و هر طیف این بستر فکری در جریان است.
اگر بصورت منطقی به مسئله بنگریم،رابطه ی بین حرکت ملی آذربایجان با جنبش های اجتماعی و ایدئولوژی های سیاسی-اجتماعی عموم خصوص مطلق است که حرکت ملی آذربایجان،خود فارغ از ایدئولوژی خاص،در بطن خود ظرفیت پرورش ایدئولوژی های متنوع را دارد.
نتیجه اینکه اگر به حرکت ملی آذربایجان،با این ماهیت وجودی مواجه شویم که این حرکت،حرکتی فرا ایدئولوژیک و بستری فکری است تمامی طبقات،اصناف،ایدئولوژی ها و جنبش ها در راستای گفتمان دال این حرکت که همان سعادت ملت آذربایجان است می گنجد،و میتوان وحدت رویه ی این جنبش ها و ایدئولوژی ها را در این بستر فکری فراهم کرد.