خطرناک ترین انسانها در عرصهی سیاسی
معمولاً کنشگران عرصهٔ سیاسی آنچه را در درون خود پنهان میدارند بر زبان نمیرانند. چون اکثریت این کنشگران در باطن به دنبال دستیابی به اهداف و منافع شخصی خویش میباشند ولی در ظاهر از مبارزه و تلاش برای اهداف و منافع جمعی (سیاسی، اجتماعی) سخن میگویند. اما چگونه میتوان اینگونه انسانها و صداقت در گفتارشان را شناخت؟
الف) اینگونه انسانها معمولاً وقت بیوقت و هر آن خود را به صورت مبالغهآمیز تبلیغ میکنند تا از این طریق بتوانند در رأس هِرم جنبش، حزب، سندیکا و … قرار گرفته و برای خود جا باز کنند. چون اینها به تجربه دریافتهاند هر کس در رأس هرم جنبش و تشکیلاتی قرار گرفت، به زبان رابرت میخلز، بنا بر “قانون آهنین الیگارشی” پایین آوردنش اگر نه غیرممکن اما بسیار سخت و هزینهبر خواهد بود، صد البته باید متذکر شد که در سیستمهای غیر دمکراتیک چنین است.
مسعود رجوی سی ساله که هفت سال آن را در زندان پهلوی دوم گذرانده بود، اکنون تقریباً چهل و پنج سال است که رهبر بلامنازع سازمان مجاهدین خلق ایران است. کدام تواناییهای هوشی، فکری و … باعث گردیده است که وی شایستهٔ رهبری مادامالعمر شود؟! جواب همان است که گفته شد: “قانون آهنین الیگارشی”. اما برای آنکه قانون آهنین الیگارشی شامل حال فردی شود، باید هر آن خود را به طریق مختلف تبلیغ، تبلیغ و تبلیغ نماید.
ب) دومین مشخصهٔ بارز انسانهای خطرناک در عرصهٔ سیاسی آن است که اینان با مخالفان و رقیبان خویش با زبان ارعاب و تهدید سخن میگویند. البته باید متذکر شویم که در حد ارعاب و تهدید باقی نمیمانند. در صورت توانایی، در اولین فرصت، از ترور و #حذف_فیزیکی فرد مورد نظر مضایقه نخواهند کرد. این امر به کرّات در تاریخ معاصر این کشور اتفاق افتاده است. چه موقعی که این کنشگران خطرناک خارج از دایرهٔ اقتدار عالی سیاسی بودند و چه موقعی که اقتدار عالی سیاسی از آنِ خودشان بود. تنها فرقش این بوده که وقتی قدرت داشتند ابعاد جنایتشان بهمراتب گستردهتر و وحشتناکتر بود.
ت) انسانهای خطرناک در عرصهٔ سیاسی هر از گاهی آمادگی خویش و خانوادهشان را برای قربانی شدن در راه جنبش، وطن، دمکراسی، دین و … اعلام میکنند.! این ادعا در اکثر مواقع دروغ و کذب محض است و بیشتر برای قربانی کردن مریدان سادهلوح کاربرد دارد و اگر به احتمال خیلی کم صادقانه هم اظهار شده باشد، با در نظر گرفتن تجارب کشورهای اسکاندیناوی از یک طرف و افغانستان و سومالی از طرف دیگر، هزینهٔ انسانی است که بیهوده صرف میشود.
ث) …
در این نوشتهٔ کوتاه سه مشخصه برای انسانهای خطرناک در عرصهٔ سیاسی آورده شد. حال سؤال این است که چرا چنین افرادی خطرناک نامیده شدند؟
انسانی که خود را به صورت مبالغهآمیز تبلیغ میکند اغلب تهیمایهای بیش نیست که برای اشباع خلاءهای شخصیتی، جسمی، موقعیتی و … در تلاش است. صد البته اگر به اقتدار عالی سیاسی دست پیدا کند، برای اشباع آن خلاءها به هر فاجعهٔ هولناکی دست خواهد زد؛ پس خطرناک است. فردی که با مخالف و رقیب خویش به زبان تهدید و ارعاب سخن گوید، در هنگام دستیابی به حکومت پوست از کلهٔ مخالف و رقیب خواهد کند، پس خطرناک است. فردی که در عرصهی سیاسی مدعی هست که همراه با خانوادهٔ خویش آمادهٔ قربانی شدن میباشد، بنا به دلایل فوق الذکر بایستی از وی دوری گزید.
مئشه باشلی