« راه آهنی از هیچ جا به هیچ جا»
این تیتر روزنامه های غربی آن زمان در رابطه با ساخت راه آهن ایران بود.
دکتر مصدق این راه را غیر اقتصادی وجهنمی نامیده بود.
” راه آهن” که بزرگترین دستاورد رضاخان تبلیغ می شود، پنجاه و هفت سال قبل از به قدرت رسیدن او در زمان قاجار، شهرهایی را به هم متصل کرده بود و امر جدیدی نبود.
در واقع راه آهن پرهزینه رضا خان که با عبور از کوهها خرج تراشی می کرد، هیچ خصلتی برای ترانزیت کالا و مسافر نداشت.
جز سواد کوه (روستای رضاخان)، با آن پل که قبلا اتریشی ها ساخته بودند، هیچ شهر مهم آن دوران را به هم متصل نمی کرد و از آنها عبور نمی کرد. بنابراین خطی تجاری و مسافری نبود.
البته در زمان مشغولیت روسیه، انگلیسی ها به آلمانی ها اجازه عرض اندام ندادند و صاحبکاری را کلا قبضه کردند.
انتهای شمال این خط آهن به بندر گز- که نقطه ای بن بست بود- و در جنوب به خورموسی ختم میشد( مطابق نقشه کاور)
اگر راه آهن بهشتی درست می شد، در ابتدای ورود کشتی ها به دریای عمان می توانست بوسیله قطار به اروپا و روسیه و بالعکس متصل شود و میلیاردها سود حاصل از حمل و نقل کالا برای کشور داشته باشد.
اما درست برعکس این اتفاق افتاد یعنی کشتی ها باید راهی طولانی تا خورموسی می آمدند و راه آهن تا بندری متروکه در شمال کشیده می شد که هیچ توجیه عقلی و اقتصادی نداشت.
حتی شخصی به نام صحيح الدوله (مرتضی قلی خان هدايت) كه مهندس دانشگاه پلی تكنيک در آلمان بود كتابی به نام «كليد نجات» نوشت و پيشنهاد داد راه آهنی از غرب به شرق در ايران ساخته شود كه با مخالفت روبرو شد. بعدا صحيح الدوله به بهانه ای توسط كارگرش که اوان نام داشت به ضرب چند گلوله ترور شد.”
بگذارید ساده تر بگویم که انگلیس این خط آهن را در گوشه دیگر خلیج فارس مبدا نهاد، تا اگر شوروی به این خط دست یافت نتواند در کمتر از ۲ روز بیخ گوش مستعمراتش( پاکستان و هند) پیدایش شود.
و از سوی دیگر برای جنگ متفقین نیاز داشت سوخت از جنوب را به ماشینهای جنگی متفقین برساند( قرارداد رویترز)
با آنکه احمد شاه و بعدها مصدق این مسیر را خیانت ملی میدانستند،اما رضا خان دستورات اربابش را مو به مو اجرا کرد.
اسن قالین
منابع:
-مقالات موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
-خاطرات و تألمات دکتر مصدق،ایرج افشار، انتشارات علمی، ۱۳۶۵ ص۳۴۹-۳۵۲
-حسین مکی،تاریخ بیست ساله ایران
-دنیس رایت، انگلیس ها در میان ایرانیان
دکتر رحیم اقبایراق