نکته جالب دیگر آنکه اگر در تهران، خانههایی که در ارتفاعات و دامنه کوه قرار دارند، بیشتر متعلق به قشر مرفه جامعهاند، در کابل، برعکس است! چرا که کوهها پذیرای خانه مهاجران فقیری است که سالها قبل برای داشتن زندگی بهتر به کابل آمدهاند.
مریم جمشیدی* وقتی خلبان هواپیما که اعلام کرد تا دقایقی دیگر در فرودگاه بینالمللی کابل به زمین خواهیم نشست، شوق دیدن سرزمینی که سالهاست با مردمانش در وطن خودم آشنا هستم، بیشتر شد. کوههایی که از فراز آنها در حال عبور بودیم، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته میشد تا اینکه به دشت میان این کوهها رسیدیم و این یعنی رسیدن به کابل، کابلی که در بین کوهها محصور شده است و هوایی خشک و سرد دارد.
در قالب یک هیات رسانهای اعزام شده از سوی وزارتخارجه جمهوری اسلامی که قرار است میهمان سفارت کشورمان در افغانستان باشیم، وارد کابل شدیم. مسافرانی که فقط کمی بیش از نصف صندلیهای هواپیما را پُر کرده بودند، یکی بعد از دیگری، بعد از آنکه چهره و انگشتنگاری شدند و پاسپورتهایشان مُهر ورود خورد، به بخش دریافت چمدانها میروند. رفتن برق برای دقایقی کوتاه باعث تعجب مان شد و شاید همین تعجب باعث شد تا مسافر افغانستانی که نزدیکم ایستاده بود، با لهجه شیرین افغانستانی بگویند: « این برق رفتن و آمدنها بخاطر کمبود برق است و البته اینجا مشکلی نیست و سریع درست میشود».
این توضیح باعث شد تا بعدا علت روشنایی اندک و کافیشاپگونه سالنهای فرودگاه کابل، هتل و فروشگاههای مدرن افغانستان را متوجه شوم و البته آنچه که در رفتار افغانستانیها در روزهای بعدی سفر، مرتبط با همین بحث برق دیدم، مرا به این فکر برد که افغانستانیها در کنار این کمبود برق، با اقداماتی ساده، چقدر مقتصد و صرفهجو شدهاند و برعکس آنان، ما ایرانیها چقدر راحت انرژیهایمان را به سادگی از دست میدهیم و قدر نمی دانیم. به عنوان نمونه افغانستانیها مثل ما ایرانی ها بسیار چای خورند با این تفاوت که آنها بیشتر چای سبز استفاده میکنند تا چای سیاه. بیشتر بخوانید
در قالب یک هیات رسانهای اعزام شده از سوی وزارتخارجه جمهوری اسلامی که قرار است میهمان سفارت کشورمان در افغانستان باشیم، وارد کابل شدیم. مسافرانی که فقط کمی بیش از نصف صندلیهای هواپیما را پُر کرده بودند، یکی بعد از دیگری، بعد از آنکه چهره و انگشتنگاری شدند و پاسپورتهایشان مُهر ورود خورد، به بخش دریافت چمدانها میروند. رفتن برق برای دقایقی کوتاه باعث تعجب مان شد و شاید همین تعجب باعث شد تا مسافر افغانستانی که نزدیکم ایستاده بود، با لهجه شیرین افغانستانی بگویند: « این برق رفتن و آمدنها بخاطر کمبود برق است و البته اینجا مشکلی نیست و سریع درست میشود».
این توضیح باعث شد تا بعدا علت روشنایی اندک و کافیشاپگونه سالنهای فرودگاه کابل، هتل و فروشگاههای مدرن افغانستان را متوجه شوم و البته آنچه که در رفتار افغانستانیها در روزهای بعدی سفر، مرتبط با همین بحث برق دیدم، مرا به این فکر برد که افغانستانیها در کنار این کمبود برق، با اقداماتی ساده، چقدر مقتصد و صرفهجو شدهاند و برعکس آنان، ما ایرانیها چقدر راحت انرژیهایمان را به سادگی از دست میدهیم و قدر نمی دانیم. به عنوان نمونه افغانستانیها مثل ما ایرانی ها بسیار چای خورند با این تفاوت که آنها بیشتر چای سبز استفاده میکنند تا چای سیاه. بیشتر بخوانید