ظاهرا پوتین می خواهد با طناب اسرائیل از چاه اوکراین بیرون بیاید. پس از دیدار دو روز پیش نفتالی بنت از مسکو، اکنون کاخ کرملین می گوید، امشب پوتین دوباره تلفنی با بنت صحبت کرده است. موضوع گفتگو هم مرور آخرین تحولات بحران اوکراین و مطالبی است که قرار است فردا وزیر خارجه اسرائیل در ملاقات با همتای آمریکایی خود بگوید.
قرار گرفتن اسرائیل در موقعیت واسطه در میانه بزرگترین بحران امنیتی جهان پس از جنگ جهانی دوم، موفقیتی راهبردی برای این رژیم است تا از رهگذر آن اهداف خود را تامین کند. روابط تنگاتنگ اسرائیل و روسیه با داشتن وجوه متعدد امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از منطقی پیچیده و بعضاً متناقض پیروی می کند. اتحاد جماهیر شوروی گرچه از نخستین کشورهایی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت، اما با اوج گیری منازعه اعراب و اسرائیل، هرچه بیشتر در کنار عرب ها قرار گرفت و پس از جنگ شش روزه، به روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل پایان داد.
این روابط گرچه بیست سال بعد در سال 1987 از سر گرفته شد، اما شکوفایی واقعی آن کاملاً مدیون وجود پوتین در کاخ کرملین است.
عواملی نظیر شباهت های شخصیتی میان وی و نسل جدید رهبران محافظه کار اسرائیل و وجود یک جامعه یهودی قدرتمند روس تبار یک میلیون نفری در کشور یهود آن را تسهیل کرد.
اما علت اصلی نیازهای متقابل طرفین بود؛ اسرائیل تنها منبع بی قید و شرط ورود فن آوری غربی به روسیه در هر دو حوزه نظامی و غیرنظامی است. بازسازی و انقلاب تسلیحاتی روسیه در دو دهه اخیر که منبع پولی مهمی برای آن محسوب می شود، بدون همکاری تکنولوژیک اسرائیل ممکن نبود. همچنین مسکو به شدت محتاج همکاری های امنیتی و کمک های اطلاعاتی تل آویو برای مقابله با تهدیدات افراط گری اسلامی و مقابله با دشمنان مشترک نظیر اسلام گرایان سنی است.
برای اسرائیل هم داشتن رابطه خوب با یکی از قدرت های جهان، بخش مهمی از راهبرد خروج از انزوا و تنوع بخشی به شرکای خارجی و افزایش عمق نفوذ است.
اهمیت این رابطه تا جایی است که این کشور در تمامی بحران های سیاسی و نظامی بزرگ روسیه در بیست سال گذشته، مانند بحران اخیر، مواضعی متفاوت با متحدان غربی خود و در راس آنها آمریکا اتخاذ کرده است. اسرائیل به ترتیب در جنگ دوم چچن در سال 2000، حمله به گرجستان در سال 2008 و الحاق کریمه در سال 2014 که هر سه با محکومیت گسترده بین المللی مواجه شدند، از شرکای غربی خود تبعیت نکرد و حاضر نشد خاطر پوتین را آزرده نماید.
از این رو می توان ادعا کرد بازگشت روسیه به خاورمیانه از پنجره سوریه پس از چند دهه با استقبال اسرائیل مواجه گردید. حفظ بشار اسد تضعیف شده همراه با امتیازاتی از قبیل آسمان باز سوریه و گزینه بهتری برای اسرائیل در مقابل احتمالات نامعلوم دیگر بود.
همچنین اتکای این کشور به روسیه برای مهار ایران و حزب الله در شامات، عجالتا بدیل دیگری ندارد.
تهدیدی که در این باره متوجه تل آویو است، وخامت بیشتر و بی سابقه در رابطه آمریکا و روسیه است. تنش بیشتر در این زمینه می تواند سیاست کجدار و مریز اسرائیل را در موقعیت ناخوشایندی قرار بدهد و این کشور را ناچار سازد تحت فشار آمریکا موضع قویتری علیه روسیه اتخاذ کند.
هر چند اکنون به نظر می رسد، در شرایطی که جهان غربی یکپارچه علیه روسیه ایستاده، اسرائیل به عنوان ” عزیز دردانه ” آن، به بهانه ملاحظات خاص امنیتی، این مجوز را دریافت داشته که در میانه میدان بایستد و از ترکش های احتمالی آن در امان بماند. از این رو طولانی شدن جنگ در اوکراین و تخریب بیشتر روابط مسکو و جهان غرب، به مصلحت اسرائیل نیست و این کشور فرصت میانجیگری در این زمینه را همزمان اهرمی برای نجات رابطه ممتاز خود با روسیه و اعمال فشار علیه ایران می بیند.
این میانجیگری، در شرایطی که گفتگوهای وین در شرف پایان است، معنایی جز بده بِستان با مسکو در زمینه برجام در ازای لابیگری برای کاستن از فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه روسیه ندارد.
ناگفته روشن است که اکنون روسیه بیشتر محتاج اسرائیل است و برای رهایی از باتلاق اقتصادی و سیاسی اخیر، حاضر است با تمام کارت هایش بازی کند، از جمله ایران که در گذشته به دقت مراقب موازنه سازی مناسبات تاکتیکی خود با آن با رابطه ویژه اش با اسرائیل بود.
گروکشی عجیب روسیه در مذاکرات احیای برجام و تبدیل شدن یک شبه آن به آدم بدهی داستان، نشانه مهمی در این زمینه است. در واقع اگر قرار است پوتین با طناب اسرائیل از چاه اوکراین خارج شود، باید همزمان مواظب بود ایران با طناب روسیه در چاه تخریب نهایی برجام نرود!
صلاح الدین خدیو