انقلاب خشونت بار فرانسه(1789)، آغازگر دوره ای شد که به عصر انقلاب های دموکراتیک مشهور است این انقلابها به اروپا محدود نشد و در شکل گیری عصر تنظیمات در امپراتوری عثمانی و وقوع انقلاب مشروطه در دولت قاجار نیز موثر بود.
بررسی علل وقوع انقلاب فرانسه نشان می دهد که بحث نان و معاش، و بطور کلی اقتصاد عمومی، در وقوع طغیانی که به انقلاب کبیر منجر شد، بسیار موثر بود.
چهار دهه قبل (1763-1756) فرانسه در جنگی گسترده از انگلیس شکست خورد. فرانسه برای جبران شکست و تضعیف انگلیس به حمایت مالی گسترده از استقلال طلبان امریکا پرداخت و نوعی جنگ نیابتی با هزینه فرانسه در مستعمرات امریکایی انگلیس آغاز و نهایتا به وقوع انقلاب استقلال امریکا در 1776 و شکست انگلیس انجامید.
اما این کمک های سنگین مادی و نظامی اقتصاد ضعیف فرانسه را به مرز ورشکستگی کشاند.
پادشاه جهت جبران هزینه ها، مالیات گسترده و سنگین بر کشاورزان و اقشار فرودست جامعه اعمال کرد در حالی که تقریبا همه زمین ها و سرمایه کشور در اختیار فقط سه درصد جامعه یعنی فئودال ها، اشراف، روحانیون و دربار بود.
ماموران اخذ مالیات و دولتمردان همگی بشکل گزینشی از طبقه فاسد اشراف انتخاب میشد نتیجه این بود که در روند اخذ مالیات نیز مشکلات بسیاری ایجاد و مردم بیش از پیش گرفتار فقر و فلاکت شدند.
آخرین ضربه را قحطی بزرگ (1787-1789) بر پیکر جامعه زد. پادشاه بی تدبیر بجای درک شرایط مردم قحطی زده ، مالیات ها را مضاعف کرد تا هزینه کاهش میزان گندم را بر دوش مردم اندازد.
مردم که دیگر نان خالی هم نداشتند، با خشمی مضاعف طغیان کردند. پادشاه مغرور و خانواده اش بار دیگر دچار خطا شدند و بجای کاهش مالیات و دلجویی از مردم دست به کشتار زدند و آزادیخواهان را به زندان افکندند.
قیام شدید تر شد و مخالفان توانستند زندان باستیل را اشغال کردند. نهایتا با سقوط کاخ ورسای، شاه، درباریان و روحانیون فاسد اعدام شدند.
ناکارآمدی نظام موجود در تامین مطالبات عمومی، افزایش نارضایتی مردم و از بین رفتن مشروعیت و مقبولیت حکومت از علل هم وقوع انقلاب هاست.
ورشکستگی اقتصادی هرچند از شروط لازم و کافی نیست اما معمولا همچون کاتالیزور روند سقوط ساختار قبلی را تسریع میکند.
اما دو شرط دیگر نیز لازمه انقلاب موفق است.
اول : نظام فکری و ایدئولوژیکِ جایگزین که در بستر جامعه نشو و نمو یابد و مردم را به حرکت در راستای معین بسوی هدف مشخص ترغیب نموده، جایگزینی برای ساختار نظام فعلی ارائه دهد.
دوم یک نیروی جایگزین که بتواند در عمل طغیان ها را به سمت انقلاب هدایت نماید.
قبل از وقوع انقلاب فرانسه اندیشمندانی چون ولتر، روسو و منتسکیو با طرح اندیشه هایی چون اصل جدایی دین از سیاست، قرارداد اجتماعی و اصل تفکیک قوا، جامعه را در مسیر رد نظام فئودالی- پادشاهی و جایگزینی آن با جمهوریت آماده کرده بودند.
اعضای کنارگذاشته شده مجلس عوام ، ژاکوبن ها و رهبرانی چون روبسپیر، ژان پل ماری و … نیز هدایت انقلاب را در میدان عمل عهده دار شدند.
اینگونه بود که طغیان برای نان، به قیام علیه ستمگران و نهایتا انقلاب و جمهوریت منجر شد.
رسول معینی راد