آذربایجان به مثابه “دارالارشاد شیعی” و ترکی به مثابه “زبان حوزه تمدنی شیعی”
یکی از مسائلی که من در یک دهه اخیر به آن پرداختهام مسئله زبان و هویت تمدنی تشیع در جهان کنونی میباشد. زبان ترکی به مثابه “زبان تمدنی تشیع” (با تاسیس صفویه” در غرب آسیا و اوراسیا میباشد و آذربایجان هم به عنوان یکی از مهمترین نقاط کانونی تشیع در فلات فرهنگی ایران بزرگ میباشد که به زبان شیخ صفی الدین اردبیلی از آن به عنوان “دارالارشاد تشیع” یاد میگردد.
مفهوم دارالارشاد را اگر بخواهیم بازسازی مفهومی بکنیم میتوان آن را “کانون فرهنگی” جهان تشیع محسوب کرد که کارکردهای فرهنگی متنوعی در طول تاریخ در حوزه تمدنی شیعه ایفاء کرده است.
دو سال پیش آیت الله وحید خراسانی از مراجع عظام شیعی مستقر در قم گفتند در عزاداریها باید از آذربایجانیها یاد گرفت که به ترکی با سوز و گداز نوحه میسرایند. از آن تاریخ به بعد مداحان و صدا و سیما در نسبت به زبان ترکی چرخش قابل مشاهدهایی پیدا کردهاند و این ظرفیت مذهبی را باید از آن سود جست. چرا؟
زیرا پانفارسیستها و باستانگرایان و نوباستانگرایان بدنبال خلوص زبانی و دینی هستند و در خوانش آنها زبان اصیل ایرانیان “پارسی” و دین خالص ایرانیان “زردشتی” است (البته زردشتیتی که آنها از آن سخن میگویند با دین زردشتی که بسیاری از ایرانیان پیرو آن هستند تفاوتهای بنیادین دارد).
از سوی دیگر برای پانترکیستها و قاطبه میللتچیها و ناسیونالیستهای قومگرا تشیع ترکان ایران یک مانع بزرگ در برابر هویت ترکی سکولار است که جریانهایی در ترکیه و جمهوری آذربایجان و آمریکا و اسراییل به دنبال آن هستند.
بنابراین در برابر این هجمهها باید هویت تاریخی آذربایجان به مثابه دارالارشاد شیعی تقویت و زبان ترکی به مثابه زبان تمدنی حوزه تشیع به مرکزیت آذربایجانِ ایران تحکیم گردد. این رویکرد کلان میتواند ایران را در برابر جریانهای واگرای باستانگرایی و پانفارسیستی و پانکردیستی و پانعربیستی و پانترکیستی محافظت کند.