شیوه مصلحتی و اتحاد ابهام آمیز در انقلاب 57 در میان مردم کشورموقتی بود چندان طولی نکشید واز بدو پیروزی انقلاب مسائل مختلف سر باز کرد. در دوران گذار یا مصلحتی در درون توده های مردم هر قشر یا گروه و جریانی هر کس ایده خود را پرورش میداد البته خواست عمومی مذهبی و علنی بود چون جو غالب بر افکار سیاسی آنروز بود بعضی ها هم مانند گروه های مسلح دوران شاه ،حزب توده و کردها مخفیانه در طیف محدود مرام خود را تبلیغ میکردند و هرچه به ماه بهمن نزدیک می شدیم شعارهای متفرق در بین مردم رایج میشد.
دسته و گروهای دیگر کم کم زمینه را برای طرح کردن شعار های خود مناسب میدیدند سرنگونی شاه با توجه به رویدادها حتمی شده بود و مباحثه تند گاهی در میان متظاهرین مخصوصا بین جوانان مشاهده میشد ولی با فرا رسیدن 22 بهمن همه اینها به بعد موکول شد. برخی هم منتظر گذر دوران بودند این منتظران فاقد تشکیلات بودند منجمله ا فراد مسن فرقه دمکرات آذربایجان که همگام با متظاهرین و پتانسیل پنهان و محرک ومشوق مردم به تظاهرات بودند ودر اینمورد اظهار نظری نمی کردند علتش هم ترس و خشونت پهلوی هنوز از ذهن آنها پاک نشده و طلسم اختناق باز نشده بود و همچنین نبود تشکیلات وعدم جایگزینی در ذهن جوانان آن دوران و برای اینکه از طرف مذهبی ها انگ کمونیست ، مهاجر وتوده ی نخورند احتیاط میکردند ( چون در دوره شاه فرقه چی ها را برای مردم مهاجر ، توده ی و کمونسیت و …تبلیغ و شناسانده بودند ) اینها سابقه وتجربه ی کیفی از گذشته ، خود و همچنین از کودتای 28 مرداد و….داشتند.
این وضعیت طیف گسترده ی از کینه وخشمی که از گذشته در دلهای بسیاری از مردم ترک این کشورمچاله شده بود با روش مصلحت آمیز دنبال میشد چون در آذربایجان در بحبوحه انقلاب بعد از جریان غالب و همگانی (مذهبی) گروههای تشکیلاتی و محدود ، موضوع انقلاب مشروطه و رویداد فرقه دمکرات وکمی هم حوادث وکودتای 28 مراد میتوانست منشا و انگیزه وسابقه تاریخی باشد و مخصوصا رژیم پهلوی هر سال روزی 21 آذر را بنام روز نجات آذربایجان در شهرهای آذربایجان (نه در دیگر شهرها ) جشن میگرفت وافراد چاپلوس و سر سپرده معرکه گردان این صحنه ها بودند وپرسنل ادارای وروسای اداراجات و کارخانجات و.. اجباراً.در این جشن با شکوه !؟ شرکت میکردند و سخنرانی افراد چاق شده حکومت با حرارات تمام وکف زنی های کاذب تماشا گران بر همراه بود.
یکی از اشتباهات پهلوی این بود که هر ساله این طمطراق را بصدا در میاورد و موجب سوال نسل های که این واقعه تلخ را ندیده بودند، میش. افراد مسبوق به آن وضعیت با کار توضیحی نسلهای مختلف را از عمق فاجعه آگاه میکردند در واقع این جشن یا عربده کشی بنوعی پتانسیل نهفته را بجوش میاورد البته اگر این جشن را هر سال بر گذار نمی کردند شاید بیشتر از نیم کینه این فاجعه و پتانسیل نهفته مهار شده و خوبخود از بین میرفت. اما با بر گزاری این جشن ها زخم ها را دوباره سر باز میکردند (بقولی فرقه چی ها : پهلوی هر ایل بو یارامیزی دئیشیر ) و ناله این درد نطفه عصیان را در بطن جامعه پررش میداد گویا باز هم درتبریز روز 21 آذر سال 1357 مراسم را را شروع کردند اما در تبریز این مراسم به افتضاح کشیده شد وخود این بساط تبدیل به اعتراض بر علیه حکومت پهلوی شد و رادیوهای بیگانه که معمولاکوچکترین اعتراضات را با آب وتاب سراسر کشور را پوشش میدادند از این وضعیت گزارشی من نشنیدم (شاید هم باشد )اما در میان همه مردم این وضعیت بخوبی پخش وتاثیر خود را داشت یکی از عواملی که اینگونه اعتراضات محلی یا دانشجویی کمتر پخش میشد و مخصوصا در آذربایجان اینگونه خواسته ها صدایشان پایین وتابع مصلحت بود.
بالا بودن پتانسیل مذهبی در جامع بود که همه اعتراضات را در چتر خود پنهان میکرد بعدالبته اگر علنی هم میشد باز هم در میان آن صدای هم گیر مذهبی گم میشد و احتیاط اینگونه اقشار مخصوصا در آذربایجان از آن جهت بود که محمد رضا شاه در همان روزها در یکی از سخنرانی هایش گفته بود اگر من نباشم ایران تجزیه وبه ایرانستان تبدیل خواهد شد و خود این صحبت میتوانست مورد استفاده طرفدان پهلوی وسر آغاز بهانه وسر کوبی باشد اما فضای حاکم وجو مذهبی چنین اجازه ی به حکومت وقت نمی داد .
«البته همین سخن تجزیه را وارثین شاه یعنی آریا پرستان باستانگرا ویا تاجیک زبانها (فارس ) افراطی امروزبه گونه ی دیگر مطرح و انگ تجزیه طلبی به فعالین مدنی آذربایجان میزنند » در مورد موضوعات هویتی بعد از انقلاب وقتی به بعضی از مقالات روزنامه وکتابها نگاه میکردیم مقالات وتحلیل های بموقع در آن زمان نوشته شده است که عنوان کردن چنین مسائلی در آن زمان بخاطر اتحاد مردم مصلحت نبود ویکی از این نوشته ها منجمله در کتاب مجموعه مقالاتی از طرف چند نویسنده بنام مسائل ارضی و دهقانی از طرف نشر کتاب آگاه سال 1358 چاپ شده بود در ص 382 تحت عنوان روستاهای ایران وانقلاب به قلم هرمز همایون پور از نوشته وتحلیل های خارجی در چند ص جمع آوری وچاپ شده است در این مقاله تبعیض منظم وسازمان یافته و سرکوب و… بر علیه اقوام مختلف غیرتاجیک (فارس ) ومنجمله موضوع زبان تاجیکی (فارسی ) تحمیل شده پرداخته است و اشاره شده که این موضوع یکی از چاشنی های پر قدرت اعتراض وعصیان در سال 57 مخصوصا مناطق ترک نشین کشور بوده است بود که همگی بنام انقلاب اسلامی رقم خورد البته رادیو های بیگانه دنبال هدف خود بودند چنانکه در داخل جریانها حتی خود مردم نمی خواستند بغیر از موضوع مذهبی و جمهوری اسلامی صحبتی دیگری بمیان نیاید «تاکید میشود خود مردم چنین میخواستند » و از طرفی هم طرح شدن چنین مسائل به نفع تاجیک زبانها (فارس ) که قوم غالب همواره در دوران پهلوی بودند نبود وتنها قومی که دارای تشکیلات مانند اداری وکشوری و..بود همین قوم تاجیک در ایران بودو سران وتئوریسین های آنها بی توجه به دین اسلام ومبلغ زردشتی و باستانگرای موهوم بودند و آرام با جریان مذهبی حرکت میکردومصلحت آنها نیز چنین ایجاب میکرد اما با پیروزی انقلاب موضوعات هم متغییر و مسیر ها مختلف شدند و…
رحمان کتابچی