آیا ایران می تواند مدیریت دالان «جهان ترکی» را بدست گیرد؟
(توجه: انتشار این مطلب از پئیج «تورک مقاله لری» مؤید نظر نویسنده نیست و صرفاً جهت شناخت چهرهی واقعی آقای میری به عنوان یک روشنفکر به ظاهر تورک توسط همراهان این صفحه می باشد . لطفاً نقطه نظرات خودتان را در قالب کامنت ها بنویسید تا آقای دکتر میری مینق متوجه شوند که جهت حفظ کرسی بیشتر از این به دام شئوونیسم فارسی نیفتند. کریدور زنگه زور را «کریدور پانترکیسم» نامیدن آقای میری برای ما عجیب بود!!! ادمین تورک مقاله لری)
✍️در بسیاری از محافل که در این چند روز اخیر نشسته ام بحث از “کریدور پانترکیسم” است و خطری که ترکیه برای ایران از طریق وصل شدن به جمهوری آذربایجان و سپس از طریق دریای خزر و وصل شدن به آسیای مرکزی ایجاد خواهد کرد. من اصل را بر این می گذارم که این سیاست ترکیه است و اساساً این کریدور کانال ایجاد جهان ترکی می باشد، ولی اجازه دهید در این باب کمی با هم بیاندیشیم و ببینیم اگر چنین برنامه ژئوپلیتیکی در جریان هست چه امکاناتی و چه چالشهایی پیش روی ایران است و آیا ما هیچ قدرتی در مدیریت منطقه در برابر بازیگران دیگر نداریم یا چنین برداشتی از بیخ و بن نادرست است؟
✍️جمهوری آذربایجان یکی از شبیه ترین کشورها در جهان به ایران است هم از نظر مذهب و هم از نظر زبان و هم از نظر عقبه تاریخی و شاید بتوان عراق و جمهوری آذربایجان را از نزدیکترین کشورها در جهان به ایران دانست ولی جالب و دردناک است که ما طولانی ترین جنگ قرن بیستم را با عراق (با اکثریت) شیعی داشتیم و امروز می دانیم که چه کسانی چنین شطرنج شومی را برای ما چیده بودند. حال نکته اینجاست که نکند در قرن بیست و یکم باز شطرنج بازان قهار چنین خوابی را اینبار در قفقاز برای ما دیده باشند تا یک ملت شیعه را که دارای دو دولت هستند به جان هم بیندازند. این امکان قابل تامل است و باید به آن عمیقاً اندیشید.
✍️به سخن دیگر، نزدیکی ایران به جمهوری آذربایجان به مراتب بیشتر از نزدیکی ترکیه به این کشور است ولی چرا در عمل ما از ترکیه پس مانده ایم و امروز “لابی هور” در ایران افکار عمومی ایران را در نسبت با قفقاز جنوبی مدیریت می کند؟ این هم پرسشی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. اما نکته مهم دیگر این است که ما باید بتوانیم در صحنه عمل هر سه کشور قفقاز جنوبی را مدیریت کنیم و هر سه آنها به ایران به مثابه “متروپل” نظر کنند ولی الان اینگونه نیست. این وضعیت باید تغییر کند و تغییر هم نیاز به سیاستگذاریهای جامع تر و کامل تر دارد که با مشورت اهل نظر ممکن خواهد بود.
✍️اما اگر مفروض بگیریم که ترکیه به دنبال دالان ترکی در منطقه است آنگاه برای مدیریت کریدور پانترکیسم چه می توان کرد؟ آیا ما صرفاً باید به سمت ایروان برویم و باکو را از خود دور کنیم و سپس با ترکیه سر شاخ شویم و باز هم تکیه به روسیه کنیم یا می توان استراتژیهای آلترناتیو دیگری تعریف کرد و ابتکار عمل را خود به دست بگیریم؟
✍️به نظر من چنین امکانی برای ایران وجود دارد که هم ترکیه را کیش کند و هم روسیه را مات کند و هم ایروان و باکو و تفلیس را مدیریت کند و هم پای اسرائیل (و حتی سودای آمریکا برای جنگ نیابتی از سمت قفقاز علیه ایران) را خنثی کند و هم خود راهبری دالان پانترکیسم به آسیای مرکزی را بعهده بگیرد و آن این است که ایران عضو “شورای همکاری های کشورهای ترک زبان” بشود و با حضور در این شورا بتواند بر محتوا و استراتژی های آن تاثیرات بنیادین بگذارد. زیرا اکثریت این شورا از کشورهای مسلمان هستند و جزیی از جهان اسلام محسوب می گردند و با ایران مشترکات فرهنگی و دینی و مذهبی و زبانی و تمدنی طولانی دارند و یقینناً با ورود ایران به این شورا جهتگیریهایی “سکولاریستی” آنها تعدیل خواهد شد و سوگیریهای قومیتی تقلیل خواهد یافت.
✍️ایران کشوری است که دارای جمعیت قابل معتنابهی از ترکها دارد و اساساً ترکیت بخشی از هویت ایرانی در کنار تشیع و اسلام می باشد و با برجسته کردن این بعد از ایرانیت ما خواهیم توانست بحران های نوظهور پیرامونی را به شکلی قویتر مدیریت کنیم و به قول چرچیل «دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر».
سیدجواد میری