آیا وجود کشوری به نام پارس به استناد نقشه ۱۷۵۴م معروف به نقشه تارتاریا قابل اثبات است؟
اخیرأ برخی از پئیج های مروج تاریخ رسمی که اعتقادی به تاریخ علم محور ندارند و فقط تاریخ روایی رسمی را بدون نقد عالمانه قبول دارند به استناد همین نقشه که متعلق است به «دایرةالمعارف بریتانیکا» و تاریخ چاپ آن مربوط به سال ۱۷۵۴ میلادی می باشد ادعا می کنند منطقه ای که بر روی آن نقشه که با نام پارس و با رنگ قرمز مشخص شده وجود کشوری به نام پارس را اثبات می کند و با این
ترفند می خواهند برای اثبات وجود کشور ایران در قرن ۱۸میلادی از تاریخ علمی نیز بهره بگیرند و بر قوت استدلال خود بیافزایند،
البته اینکه این نقشه متعلق به تاریخ مورد نظر (۱۷۵۴میلادی)می باشد یا نه؟ فعلأ وارد آن مبحث نمی شوم.
همانطور که در نقشه مشاهده می کنید محدوده پارس خوانده شده شامل تمامی خاک ایران فعلی به علاوه ایالت بلوچستان پاکستان و افغانستان فعلی به جز ترکستان افغانستان(که شامل بدخشان افغانستان تخار بغلان بلخ سمنگان جوزجان میمنه قندوز سرپل بادغیس و قسمتهایی از شمال ایالت هرات) در شرق می شود و بخشهایی از جنوب ترکمنستان در مجاورت مرز فعلی ایران و ترکمنستان(شامل منطقه کوهپایه ایی سلسله کوههای کپه داغ تا خلیج قره بغاز در داخل ترکمنستان) و اما در غرب مرز عثمانی (عراق و تورکیه) با پارس به نظر می رسد اندکی با مرز فعلی سه کشور متفاوت است ولی آن را باید به حساب مبتدی بودن ترسیم کنندگان آن نقشه و قرار داشتن
صنعت تولید نقشه در مراحل اولیه خود گذاشت چرا که در نقشه رودخانه دجله در داخل خاک عثمانی قرار دارد و با مرز فاصله دارد مانند مرز فعلی ایران با عراق ، و اما در منطقه قفقاز تمامی آزربایجان شمالی ارمنستان و جنوب داغستان در داخل نقشه ترسیمی از پارس قرار دارد.
تاریخ نقشه(۱۷۵۴میلادی)متعلق به دوره ای است که در تاریخ رسمی به دوره جنگ های داخلی بعد از مرگ نادر معروف است که در آن دوره چند خان مدعی تاج و تخت در حال دست و پنجه نرم کردن برای تصاحب تاج و تخت بودند و در افغانستان احمدخان ابدالی حکومت می کرد و در کل بلوچستان پاکستان و ایران ناصرخان براهویی و در خراسان شاهرخ افشار و در اصفهان فارس کریم خان زند در آزربایجان آزادخان افغان و در مازندران گلستان سمنان محمد حسن خان قاجار و ده ها خان دیگر در جای جای منطقه مورد اشاره حکومت می کردند و منطقه مورد نظر فاقد دولت مرکزی بود بنابر این منطقه مورد نظر بر روی نقشه به معنی وجود کشور پارس در آن تاریخ نیست بلکه می توان گفت که منطقه مورد نظر منطقه ای فاقد سازمان دولت و ملت بوده که در بخشهایی از آن خانها حکومت می کردند و یک منطقه ای بود که عثمانی ها تارتاری ها و مغولهای هند علاقه ای بر تسلط به آن منطقه نداشتند و یک منطقه بی طرف ما بین قدرتهای بزرگ بود مانند سوئیس در اروپا ولی بر خلاف سوئیس پارس منطقه ای متلاطم و بخت برگشته بود و مردمانش روی آسایش آرامش و رفاه را از آن زمان تا حال ندیده اند پس تسلط انگلیس بر هند و پاکستان و روسیه بر آسیای میانه و قفقاز ایران فعلی همان نقش ضربه گیر را بین قدرتهای منطقه ای روسیه انگلیس عثمانی را تا کنون ایفا نموده و هنوز هم که هنوز است ایران و افغانستان فاقد سازمان و دولت ملی هستند و در پس پرده توسط قدرتهای استعماری اداره می شوند.
در کشورهای چین ،روسیه(تارتاریا) هند عثمانی آثار وجود دولت در آن تاریخ مشهود است و تا حدودی وجود دولت ملی در آن کشورها قابل اثبات هست ولی در منطقه پارس خوانده شده آثاری از دولت ملی مشهود نیست و فقط خانات محلی آثاری نه چندان فاخر از خود به جای گذاشته اند و اما آثار باستانی قلابی که در جای جای آن در یک الی دو قرن اخیر توسط باستان شناسان یهودی ساخته شده و به گذشته های دور نسبت داده می شوند نشان دهنده تلاش غربی ها برای خلق ملتی نا متناجس با هویت ملل خاورمیانه برای اختلاف افکنی بین ملل منطقه است.
در تاریخ رسمی مساحت چین بیش از دو برابر مساحت ترسیمی در نقشه تارتاریا قید شده است و چین در تاریخ مورد نظر شامل کل کشور چین فعلی به غیر اویغورستان (که آن را یک سال بعد از تاریخ این نقشه در سال ۱۷۵۵میلادی آنجا را به تصرف در آورد) به علاوه منطقه آمور ،خاباروفسک ولادی وستوک روسیه و کل مغولستان را شامل می شد.