ارمنستان؛ جزئی از خاک و جغرافیای تاریخی جهان تورک
ارمنستان کنونی در طول تاریخ همواره جزئی از خاک و سرزمین تورک بوده است؛ کشوری جعلی که به ذات خود موجودیت نداشته و ندارد، جغرافیایی که تا یکصد سال قبل فاقد مرز و محدوده مشخص بوده است تا اینکه بعد از جنگ جهانی دوم و با جمع آوری ارامنه از ایران و روسیه کشوری جعلی و غده ای سرطانی به نام ارمنستان و با حمایت روسیه و پان ایرانیست های خائن در قلب جهان اسلام و دنیای تورک ایجاد شد؛ فلذا مرزهای جعلی امروز ارمنستان دلیل بر مجزا بودن تاریخ و هویت و مرزهای آن از جهان اسلام و تورک نیست.
ژان باپتیست تاورنیهJean Baptiste Tavernier جهانگرد فرانسوی(متولد به سال 1605 م در پاریس) در زمان صفویه موفق می شود ده بار از جغرافیای تحت حاکمیت مملکت صفویه دیدن کند. وی در طول این مدت تمام مشاهد ات خود از شهرهای تبریز،اصفهان،قزوین و دیگر ایالت های صفویه را در قالب سفرنامه خود ثبت و ضبط نموده است.
هر چند در ترجمه فارسی سفرنامه تاورنیه توسط حمید ارباب شیرانی به شدت و بعینه رگه های پان ایرانیست بودن مترجم به چشم می خورد منجمله تحریف اصفهان،جلفا،تبریز و مملکت صفویه به نام مملکت ایران و تحریف زبان مردم شهرهای جلفا و برخی از مناطق آذربایجان به فارسی نمونه هایی از تحریف پان ایرانیستی مترجم می باشد؛ علی ای حال سفرنامه تاورنیه حاوی مطالب مهم در خصوص لسان، فرهنگ، هویت، نوع لباس و تغذیه، ایالت های مملکت صفویه، بازی های محلی، تجارت، معماری، رسوم و آیین های اجتماعی و… مردمان عصر صفویه می باشد.
تاورنیه در ابتدای کتاب خود، مملکت تورک صفویه را به 17 ایالت تقسیم نموده و می نویسد:”اول ایالت ارمنستان است که نقشه های جغرافیایی ما[فرانسه] بی مناسبت و بدون هیچ مأخذی آن را “ترکمنی” می نامند.قسمتی را که میان رودهای آراکس و کورا واقع شده است که در خود ایالت بیشتر اوقات قره باغ می نامند و شهرهای عمده اش ایروان،قارص،نخجوان،جلفا و وان در کنار دریاچه ای به همین نام است”(سفرنامه تاورنیه، ترجمه ارباب شیرانی، 1383: 12)
به نظر می رسد عبارت ” بی مناسبت و بدون هیچ مأخذی” از تحریفات مترجم در متن ترجمه باشد چرا که مخاطب با یک بار مطالعه سفرنامه مزبور و تطبیق آن با متن و زبان اصلی سفرنامه و همچنین تطبیق ترجمه ارباب شیرانی با ترجمه های دیگر مترجمان از سفرنامه تاورنیه به وضوحیت هر چه تمام شاهد تحریف متن اصلی از سوی ارباب شیرانی خواهد شد”
تاورنیه در ادامه ذکر ایالت های مملکت صفویه به ایالت آذربایجان اشاره کرده و می نویسد: ” ششم ، شیروان که در طول بحر خزر که شهرهایش دربند یا دمیر قاپی و باکو و شماخی است و ایالت آذربایجان که شهرهایش تبریز،اردبیل،سلطانیه، قزوین و غیره است که این دو ایالت تقریبا شامل کشور قدیم ماد می باشد که تا کناره های بحر خزر گسترش می یافت.”(سفرنامه تاورنیه، ترجمه ارباب شیرانی، 1383: 12)
تاورنیه در جای دیگری از سفرنامه اش از آذربایجان بعنوان کشور قدیم ماد نیز نام می برد آنجا که می نویسد:”به هنگام سرما و یخبندان، از دریای خزر مقدار فروانی ماهی آزاد تازه و قزل آلا می آورند که غالبا به درازای چهار تا پنج پا هستند. در ایالت مد/ ماد (آذربایجان) اوزون برون بسیار است و در مصب رود ارس(آراز) صید بسیار از آن می شود.”( همان، 1383: 30)
جهانگرد فرانسوی به زبان ارمنیان ساکن در اصفهان و جلفا اشاره کرده و با تاکید بر اینکه زبان نیاکان ارمنی ها تورکی بوده، می نویسد:”جلفا به معنای واقعی یک مهاجرنشین از ارمنیانی است که شاه عباس کبیر از جلفای آذربایجان[ مترجم از عبارت جلفای ارمنستان استفاده می کند] کوچ داده و این مهاجرنشین نام خود را از آنجا گرفته است.«(سفرنامه تاورنیه، ترجمه ارباب شیرانی، 1383: 74)
تاورنیه در ادامه به زبان ارمنیان اشاره کرده و می نویسد:” زبان ارمنیان عامیانه یا ادیبانه است. زبان عامیانه را همه ارمنیان می فهمند اما زبان ادبی برای ادعیه ی مذهبی است و جز کشیشان و علما کسی آن را نمی فهمد.ارمنیان سه زبان دارند که بسیار متفاوت است ولی برای ایشان بسیار طبیعی است: یکی زبان ارمنی[ زبان مذهبی] و دیگری زبان تورکی است که از نیاکان خود به ارث برده اند و آن را بیشتر در تجارت، [ سیاست، اقتصاد، نظامی گری، درباری] به کار می برند و زبان فارسی، زبان مملکتی است که فعلا در آنجا زندگی می کنند.«(همان،1383: 82)؛ در اینجا هم می بینیم که مترجم از زبان اقلیت فارس و مهاجر در اصفهان بعنوان زبان مملکت ایران( منظورش فارس) یاد و تحریف می کند.
منبع:
سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید ارباب شیرانی، تهران، انتشارات نیلوفر،1383