افغانستان پروسه تکامل خود را سپری می کند/رحمان اوکتای
طبق همین فرمول به اصطلاح علمی فرگشت و نظریه های داروین نمیتوان آنچه در افغانستان میگذرد را یک حادثه و اتفاق محدود به دلایل سیاسی دانست
هیچ چیز در این دنیا بی دلیل نیست هر روندی علتهای خودش را دارد
ما ملتهای خاورمیانه در حال طی مراحلی هستیم تا به جایگاه واقعیمان برسیم طالبان القاعده و همه گروههای افراطی دین گرا توسط غرب و شرق تولید نشده اند اینها موبایل و ماشین نیستند که در کارخانه تولید شوند اینها یک مجموعه های پیچیده و مختلط از شرایط تاریخی سطح فکر و باورهای جامعه و عکس العملی از کنش هاییست که ذره ذره بهم متصل شده و اینها را بوجود آورده اند
ما برای رسیدن به قله یک کوه مرتفع سختیها، خستگیها، خطرات و هزینه های مختلفی میپردازیم تا به آن نقطه برسیم
آنچه که در افغانستان میگذرد منطبق با همین واقعیت است
جهان ما را مجبور میکند بیدار بشویم، آگاه شویم فعالیت بکنیم به تکامل برسیم بیداری_آگاه بودن_عمل_هدف همه موجودات در خط این چهار مرحله هستند یعنی موجود بودن مساویست با قرار گرفتن در این چهار مرحله
انسان از نخستین روز که دم صبحگاه در جنگل یا کنار رود یا در بالای کوه خود را حس کرده برخواسته از خفتگی برآمده، بیدار شده و اطرافش را شناخته وارد عمل شده و به اوج رسیده است. به برقراری حیات ایجاد نظم برای ادامه زندگی و توسعه و پیشرفت.
ما زمانیکه خفته ایم چیزی ما را بیدار خواهد کرد یک صدا یک تکان گرسنگی تشنگی یا یک خواب بد
بالاخره ما بیدار میشویم و این سرآغاز
حوادث است
سلسه مراحلی که باید ترقی کنیم و به مدنیت و تمدن شکوهمندمان برسیم.
به این راحتی ها نیست که یک کشوری میشود ژاپن میشود آلمان و یا استرالیا، همه اینها حتی بدتر از جنگ امروز افغانستان را تجربه کرده اند هیچگاه خرابه های برلین و زمین سوخته هیروشیما از تاریخ پاک نمیشود.
همه این اتفاقات همان تکانیست که ما را بیدار میکند ما را رو در روی جهالتمان و نادانیمان قرار میدهد جبر آگاهی گریبانمان را میگیرد.
طالبانها وسیله هایی هستند تا خرافات جهالت دروغ و تعصب را از اعتقادات جدا کند.
تا بفهماند که ما مجبوریم هرچیزی را هر آنطور که هست بپذیریم.
انکار و سرکوب دین رادیکالیسم و افراطی گری تولید میکند و دین گرایی شیطان پرستی و خداناباوری را این اتفاقات هدفش رساندن ما به نقطه بین فحاشی یک نفر علیه دین و مذهب و افراطی گری یک دین گرا علیه جامعه میباشد تا میزان رعایت شود و همه بدانیم رمز سعادت و بقای ما پذیرش طبیعت پیرامونمان هست
پس از بیداری و آگاهی دقیقا همین مرحله هست “عمل” اگر بیدار و آگاه نشویم نمیتوانیم عملگرا باشیم و البته عمل واقعی و درست را انجام دهیم زمانیکه آگاه شدیم و فهمیدیم آنگاه بخوبی نحوه عمل را خواهیم فهمید و درست عمل کردن راهیست بسوی هدف نهایی که همان سعادت و خوشبختیست
هر جان یک طالبان و یک جان آزادیخواه افغانی و مردم عوام هزینه ایست برای بیداری و آگاهی و رسیدن به همین نقطه ها
این سیر تنها برای افغانستان نیست هرجا هرکسی خفته باشد این حوادث سراغش میاید
یا هیتلری میرسد و تکان میدهد یا یک اسلامگرای انتحاری
اینها قوانین طبیعت هستند و گریزی نیست.