اکراد آذربایجان از نگاه اسناد سال 1927/1306 ( عشایر جلالی و میلان)
عشایر غیر ترک آذربایجان نیز از نگاه تیز گزارش نویس ترکیه دور نمانده و اطلاعات دست اول زیر از گزارشات وی انتخاب شده است.
« قسمت اعظم کردان آذربایجان در قسمت جنوبی و در همسایگی شمال عراق هستند. قسمت اعظم جمعیت “سردشت، صاووجبلاغ و اوشنو” را کردها تشکیل می دهند. از شمال منطقه “اوشنو” در امتداد مرز ترکیه- ایران تا کوه “آغری داغ” باز هم کردها وجود دارند. کردان آذربایجان از شمال به جنوب به نامهای زیر می باشند.
1-جلالی ها 2-میلان یا غروسانلی ها 3-حیدرانلی ها 4-شیکاک 5 –هرکی 6-کردان جنوب آذربایجان (اوشنو- صاوجبلاغ و سردشت)
1-جلالی ها: در میان کردها از نظر حیات و زندگی اجتماعی در موقعیت کاملاً ابتدایی قرار دارند. از نظر شقاوت و چپاول از دیگر کردها پیشی گرفته اند. به جهت اسکانشان در میان کوههای مرتفع جرم و جنایت زود زود در میانشان رخ می دهد. جلالی ها کاملاً به صورت نیمه کوچرو هستند. در زمستان در شمال ماکو در مناطق “ساری سو و ارس” و در قسمتهای پست واقع در کوههای مرزی سپری می کنند. در تابستان هم در قسمتهای مرتفع کیچیک آغری و در مناطق مرزی کوهستانی آواجیق زندگی می کنند. مهمترین کارشان چوپانی است.
غارت روستاها و کاروانهایی که از مناطق نزدیک آنها عبور می کنند نیز دیگر وسیله گذران زندگی است. به سبب زندگی در مرز بیشتر غارتهایشان در مناطق تحت تسلط دولت دیگر می باشد. در سال 26-1925 جلالی ها از مرز شرقی ترکیه گذشته و پس از عبور از نهر ارس در اراضی ارمنستان غارت فراوانی کرده اند. جلالی ها کشاورزی نمی کنند اما در چادر رؤسایشان نان پیدا می شود. عمدتاً پنیر وماست خشک (کشک) و دوغ می خورند. خیلی کم گوشت می خورند. بچه هایشان لخت و عریان هستند. جلالی ها کاملاً مسلحند. طوایف “علی موغوللو، خلیکانلی، مصرکانلو، بورکانلو، خسرو خلقکی، شیخ درویش به خالد آغا” تابعند.
نیروی جلالی 400 سوار و بقیه اشان پیاده هستند. بیشتر سلاحهایشان “موزرMozer” می باشد. کمی هم سلاح روس و فرانسه دارند. اسلحه انگلیس مرغوب نیست. چون هم سنگین است و هم فشنگش پیدا نمی شود. طوایف از آنجایی که در محیط کوچک و بدون راه و در کوههای مرتفع زندگی می کنند، می توانند به راحتی ازخودشان دفاع کنند. این طوایف از دولت ایران نیز اطاعت نمی کنند. “خالد آغا” رئیس “خلیکانلی” به مدت طولانی علیه دولت ایران شورش کرده و همراه با عشیرتش به طرف ترکیه رفته بود. گرچه امروزه به دولت ایران تابع دیده می شود ولی اعتمادی به وی نیست. این جلالی ها با هم قوم و خویش هستند و قسمتی از قوم و خویششان در منطقه “آغری داغ” ترکیه زندگی می کنند..
2-میلان یا غروسانلی ها: میلان ها هم گرچه مثل جلالی ها بصورت نیمه کوچ زندگی می کنند ولی مانند آنها چپاولگر و شقی نیستند.میلان ها از آنجایی که با اهالی ترک بومی منطقه تماس برقرار کرده و درفصل زمستان در روستاهای ترک ها (در منطقه عجم گفته می شود) زندگی می کنند، ما بینشان انس و الفت وجود دارد و توانایی کشاورزی یشان بیشتر شده است. اکثر میلان ها ترکی می دانند. لباسهایشان نسبت به جلالی ها خوبتر و خانه ها و چادرهای روسایشان زینت دار و خوب است. میلان ها بهمراه با چوپان به کشاورزی مشغولند. روسا و بعضی ثروتمندانش به تجارت هم مشغولند. در زمستان در کنار ارس و در روستاهای اجاره ای محال “چایپارا” و قیشلاقهای خوانین ماکو و در تابستان در کوهستانهای “اله که ن” تا «قوطور» و کوههای مرزی زندگی می کنند. در «محال الند» و سوکمن اووا بیش از ده روستای میلان نشین وجود دارد.
ما بین میلانهای ترکیه و این میلانها ارتباط قوم و خویشی وجود دارد. میلانها به طایفه های زیر تقسیم می شوند:
طایفه دلانی، شیخکانلی، کچلانلی، قوردونی، خوزونی، دودکانلی، بروکانلی، مندوکانلی
چند سال قبل از طرف عبدالله خان فرمانده ارتش شمالغرب قسمتی از میلانها به نام« مه مه کانلو» یا «سلطان قره بیرچک» به دره قوطور کوچانده شدند. امروزه این دسته از میلانها در تابستان و زمستان در دره قوطور ساکن هستند. رئیسشان “سلطان قره بیر چک” 350-300 خانوار تحت اختیار دارد. هر خانوار حداقل یک فرد مسلح دارد. در حادثه اخیر سیمیقو اینها به خوی حمله و ژاندارمهای مستقردر قوطور را توقیف و دستگیر کرده بودند. در دره قوطور همچنین کوره سونلی ها هم زندگی می کنند. درباره کوره سونلی ها در فصل عشایر ترک صحبت شد. کوره سونلی هایی که در میان کردانند خودشان را کرد و آنهایی که در میان ترکان هستند خودشان را ترک معرفی می کنند. کلمه کوره سونلی در بعضی نقشه ها خوراسانلی نوشته شده که اشتباه است.»
آذربایجان در اوایل دوره پهلوی، ترجمه دکتر توحید ملک زاده، تبریز ، انتشارات اختر چاپ دوم: 1399