” ایران، قفقاز و چهارصد روز آزمون و خطا “/علی افسر شهبازی
وزارت امور خارجه ی ایران: هرگونه ورود به خاک جمهوری آزربایجان، غیر از مرزهای رسمی این کشور، نقض تمامیت ارضی جمهوری آزربایجان تلقی میگردد …
میشود گفت که ایران با بخشنامه ی فوق قره باغ را بعنوان خاک آزربایجان به رسمیت شناخت، کاری بسیار پسندیده ولی دیر هنگام…
به یکی از ارگانهای امنیتی احضار شدم و شنبه ۱۴۰۰/۷/۱۷ مراجعه کردم به آدرسی که داده بودند و بعد از ساعتها بازجویی برگشتم منزل… البته این خبر را مسکوت گذاشتم و جایی بازگو نکردم ولی امروز با شنیدن خبر فوق لازم دیدم اشاره ی مختصری داشته باشم به فضایی که در اداره ی اطلاعات برایم خلق شد…
فرد باسوادی برای این جلسه انتخاب شده بود… خیلی صحبتها بین مان رد و بدل شد که نمیتواند موضوع این مقاله باشد ولی در مورد دو تا از مقالاتم “ایران،قفقاز و نه گانه ی عقلانیت” و “ما به عقلانیت در جمهوری اسلامی باور داریم” صحبتی طولانی گذشت گرچه بیشترین وقت را گذاشتم برای پاسخ دادن به سوالات زیادی که مکتوب بود و من باید جوابش را مینوشتم و زیرش را امضا میکردم….
وقتی داشتم جواب سوال ها را مینوشتم بعضا نگاههایمان با شخصی که پشت میز بود به همدیگر گره میخورد نگاههای متفاوتی که نسبت به دفعات مختلفی که از سال ۱۳۷۲ تجربه کرده بودم متفاوت تر بود… بازجو یک لحظه بی مقدمه و خارج از موضوع، پرسید: به نظر شما قضیه زنگه زو – ر – به کجا خواهد رسید؟
گفتم که، بنظر من زنگه زور به خاک آزربایجان ملحق خواهد شد، چون تمامی شواهد از فردای آتش بس جنگ ۴۴ روزه گویای آن است… او پرسید که: این یک نظر تحلیلی بود یا تعصبی؟ گفتم بخدا قسم باید زنگه زور را ملحق شده به آزربایجان حساب کنیم و بخاطر موضوعاتی که تکلیفشان در سیاست بین الملل قطعی شده است کشور را بی جهت متحمل هزینه نکنیم.
حال از ادامه ی این جلسه صرف نظر میکنم که چگونه پایان یافت ولی وقتی در سایت های مختلف خواندم که وزارت امور خارجه به ادارات ذیربط دستور داده است که مرزهای جمهوری آزربایجان مورد احترام قرار گیرد ناخود آگاه به یاد آن جمله ام افتادم که در جواب سوال جناب بازجو گفتم: وقتی موضوعی در محافل سیاست جهانی تعیین تکلیف شده است بی جهت کشور را برای شکستن این تکلیف، متحمل هزینه نکنیم.
بحث تردد غیر قانونی ایران از خاک آزربایجان نیز یکی از این موارد بود که انتظار میرفت دولت بموقع این را تشخیص دهد که این آزربایجان، آزربایجان سی سال پیش نیست و باید به حقوق و تمامیت ارضی اش احترام بگذاریم، نه اینکه حق همسایگی را لگد مال کنیم، بعد جلوی تردد کامیونهایمان گرفته شود، بعد راننده هایمان زندان بروند، بعد مانوور برگزار کنیم و هزار و یک آبرو ریزی، تازه بفهمیم که اشتباه کردیم و مجبوریم حقوق همسایه را به رسمیت بشناسیم!
به نظر می آید بعضی افراد رده پایین، اطلاعات غلط به سران جمهوری اسلامی میدهند و بعد از اینکه به صخره خوردند و در داخل همبستگی ملی را خدشه دار کردند و هزینه مادی و معنوی برای حکومت تراشیدند و با همسایگان دشمنی خلق کردند تازه متوجه اوضاع شده و تسلیم شرایط میشوند و این امر از یک حکومتی با چهل و سه سال عمر بعید است!
شروع جنگ ۴۴ روزه هم همین شد… حاکمیت ایران باید اول تصمیم جهانی در مورد قفقاز را متوجه میشد و قبل از هر کشوری بطور جدی از ازادی قره باغ حمایت میکرد و در پیش ملت خود و دول همسایه، محبوب واقع میشد ولی برعکس، اول به باکو فشار آوردند، بعد نوردوز را در اختیار ارمنستان قرار دادند، روابط با همسایه ها کدر شد، در داخل ایران جوانان تورک به خیابان آمدند و بعد از پرداخت کلی هزینه های مادی و معنوی سیاست اصولی را در پیش گرفتند چرا؟ آیا شناخت سیاست جهانی برای یک حکومت واقعا سخت است؟ یا نمیدانند که اتفاقات بزرگ از پیش تصمیم گیری میشوند و دیگر نمیشود آن را تغییر داد؟
حال دوستان باید برای آینده دقت داشته باشند: در آتش بس جنگ ۴۴ روزه، آزربایجان وارد خانکندی نشد چون قول زنگه زور را از تصمیم سازان جهانی گرفته بود و این تصمیم جهانی را مسکو هم میداند و به همین خاطر هم هزینه ی بی جهت پرداخت نمیکند؛ و سران نظام ایران هم باید این را در نظر بگیرند و دوباره درگیر آزمون و خطا نشوند… سیاست جای آرزوها نیست و سیاستمدار باید همه چیز را بر اساس توان خود آنالیز کند و اگر امروزه جمهوری اسلامی بعنوان مثاااال به این نتیجه برسد که مقرر گردیده است حتی چند استان از قالب ایران جدا شود باز هم نباید بی گدار به آب بزند بلکه باید تسلیم شرایط شود، بعد استراتژی های غلط را اصلاح کند، بعد کشور را به پیشرفت اقتصادی برساند و در اینصورت است که در آینده وارد اتاقی خواهد شد که تصمیمات جهانی در آن گرفته میشود و بعد از آن باید دنبال آرزوهایش باشد و غیر از این هر اقدام نسنجیده ای میتواند جبران ناپذیر باشد.