سیستم دولتداری پهلوی ها سیستمی ضدایرانی و ضدانسانی است. انقلاب اسلامی حاکمیت پهلوی ها را برافکند، اما موفق به براندازی سیستم دولتداری مرکز گرای پهلوی ها نشد. سالهای سال است ما اینواقعیت تلخ را میگوییم و مینویسیم ولی گوش کسی حاضر به پذیرفتن این واقعیت تلخ نیست.
بیشتر از چهل سال سپری شده و هیچیک از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی محقق نشده است. سیستم کشورداری پهلوی ها در طول این مدت موذیانه توانسته است، نوچه های جدیدی برای خود پرورش دهد. همانها که نگذاشتند هیچیک از آرمانهای اولیه و والای انقلاب اسلامی که معطوف به ایجاد حکومت عدل علی بود، برقرار گردد. همانها که سیستم بسته و مرکز محور کشورداری پهلوی را از نو راه اندازی و تقویت کردند، خواسته یا ناخواسته عوامل دولتداری پهلوی شدند. این سیستم در درون حکومت اسلامی و نهادهای انقلابی، خود را بازسازی کرد و در بیرون حکومت شعار منحط رضاشاه روحت شاد را بر سرزبان معترضان حکومت انداخت و هم اکنون با تمام قوا میکوشد آرمانها و ایدئولوژی خود را در مقابل آرمانها و ایدئولوژی انقلاب اسلامی جا بیندازد و حاکم کند.
حرکت ملی آزربایجان و سایر جنبشهای اقوام مختلف ایران در مقابل پان ایرانیسم مرکز گرا، بدلیل ماهیت پلورالیستی شان، اصیل ترین و سازش ناپذیرترین جریانهای سیاسی اجتماعی هستند که براستی متوجه خطرات ویرانگر سیستم کشورداری پهلوی بوده و هستند.
به نظر میآید برخی از مسئولین که برای حل مشکلات کشور درگیر نارسایی های تشکیلات کشورداری هستند، هر چند دیرهنگام (بعد از چهاردهه) متوجه خطر مهلک کشورداری پهلوی ساخته بشوند. معلوم نیست این تیپ از مسئولین تا چه حد ریسک درگیری به این مرکزگرایی پان فارسی را پذیرا شوند. ولی اگر آنان در این مبارزه انقلابی اراده لازم را از خود نشان بدهند، بی شک حرکت ملی آزربایجان و سایر جنبشهای اقوام مختلف ایران نیز حمایت خود از آنها را دریغ نخواهد کرد.
این نوشته به بهانه درگیریهای لفظی نمایندگان آزربایجان با یکی از نمایندگان کرمان که زیاده خواهی و استعمارگریش از پرده برون افتاده، نوشته شد.