استعداد ذاتی اندیشیدن در معنای کلی، مفهوم داده های قاعده مندی در لابلای خلاقیت فکری با پدیده های مشخص کنشی و واکنشی را باید بتواند نماد بندی کند. نمادهای که با بازده مشخص و هدفمند با معنای کلی تداوم دهنده باشد. آنچه حقیقت دارد این است که عده ای با اندیشه های نژادپرستی و سفسطه گرایی سعی در مکتوم قرار دادن فرهنگ و تاریخ ما را داشته و دارند.
واقعیت امر این است که این اندیشه نژاد پرستی با تعریف سفسطه گرایی جهت پیشبرد اندیشه مغلطه گرایی حقیقت امر را سالهاست، دارند سرپوش می کنند. مغلطه ای که می خواهد حقیقت را سرپوش بگذارد. این اندیشه مغلطه سازی در چارچوب رسانه ها کاربرد تازه ای ندارد.
کنش و واکنش در بار معنای عمل و عکس العمل است. ما در این مبحث بعد از سال ۱۳۸۵ بیشتر واکنشگر شده ایم تا کنشگر. بعد از این سالها همیشه به میدان سفسطه گرایی کشیده شده ایم. بعد طرف های مقابل با یک عذر کوچولو و با اندیشه پوپولیسمی دلمان را تسکین می دهند. بعد مجددا یک توهین در قالبهای مختلف نثارمان می شود. و آن وقت هم با یک واکنش مجازی کار را به فراموشی می سپاریم. به نظر من احساساتمان را خوب درک کرده اند. در این مبحث شاید به صورت واضح به خود می قبولانم که ما از هدف اصلی داریم خارج می شویم. چارچوب اندیشه خود را در میدان دیگری جستجو می کنیم. در این چند سال اخیر بیشتر حالت تدافعی با معنای واکنشی را می سنجیم. در حالی که این گونه راه رفتن ما را دچار شکاف می کند.
از پشت یک سنگ گنده ای یک مجهول الهویه به ما می اندازد. آن سنگ یا اصابت می کند و یا نمی کند. ما به جای اینکه با احتساب اندیشه ذهنی خود اگر چه داریم واکنشی از خود نشان می دهیم. باید جهت پیشبرد اهداف خود که پشت سنگ می باشد مفهوم کنشگری را نیز بیاموزیم. بیشتر حالت واکنشی به خود گرفتن به مفهوم آن است که خودمان را الکی آرام می کنیم. کنشگر بودن باید مفهوم خلاق بودن جهت اندیشه پیشرفتی را نیز با معنای کلی بفهمد. حال بحث من این است که عمل و عکس العمل باید بار معنای هدفمند باشد.
رحیم غلامی