به بهانه صدور «اعلامیه جمعی از فعالان سیاسی مدنی»
کنشگران عرصه سیاسی نسل های پیشین ایران حکومت استبدادی، استعمار و جهالت توده مردم را عامل عقب ماندگی کشور می دانستند و به تبع آن راه نجات را در گام نخست برانداختن حکومت استبدادی می دانستند. بعد از یکصد و اندی سال نگاهی گذرا به کارنامه مبارزاتی شان حاکی از باز تولید شدید ساختارهای ضد دمکراتیک و ضد انسانی می باشد. با تأمل و تفکر در چرایی این پدیده این دانشجوی علوم سیاسی دریافت که، هر چند حکومت استبدادی می تواند یکی از عوامل نگون بختی ایرانی شود؛ اما قبل و بیشتر از آن کنشگران عرصه سیاست عملی تاریخ معاصر عامل بدبختی این ملک و ملت شده اند. اعلامیه اخیر عدهای از فعالان سیاسی مدنی بهترین موید این ادعا می باشد در این اعلامیه وجود ستم ملی و تبعیض های ناروای قومی نادیده گرفته می شود و برای خالی نبودن عریضه اشاره ای کوتاه به تبعیضهای مذهبی و جنسیتی می گردد. طبق معمول جنبش ملی اقوام غیر فارس ایران برای از میان برداشته شدن ستم ملی و تبعیض های ناروای قومی به عامل خارجی منتسب می شود که در پی تجزیه ایران هستند به بیان دیگر در بوجود آمدن جنبش ملی اقوام غیرفارس ایران سیاست یکسان سازی فرهنگی و زبانی به عنوان عامل اصلی و داخلی هیچ نقشی ندارد. بعد از انکار و کتمان وجود ستم ملی در ایران و انتساب جنبش ملی اقوام غیرفارس ایران به عامل خارجی، نوبت به راهکارهای عالمانه می رسد که تأمین هژمونی عنصر فارس در اولویت قرار دارد و صد البته در راهکار همه جانبه شان آموزش زبان مادری در کنار عدم آموزش به زبان مادری گنجانده شده است. به بیان ساده تر تداوم سیاست یکسان سازی فرهنگی و زبانی اعلام می شود. این سیاست با روی کار آمدن حکومت پهلوی ها به کمک عامل خارجی به منظور فارسیزه کردن اقوام غیر فارس ایران به کار گرفته شد. اگر تا حالا توانسته است به اهداف ضد انسانی و ضد دمکراتیک خویش دست یابد. پس نگرانی امضا کنندگان اعلامیه بی جاست. اما اگر نتوانسته است که به اهداف ضد انسانی خویش مبنی بر فارسیزه کردن اقوام غیر فارس دست یابد. پس با وجود جنبش ملی اقوام غیر فارس ایران شکست سیاست یکسان سازی فرهنگی و زبانی حتمی می باشد. اما کنشگران پان ایرانیست با این سیاست های نابخردانه خویش هزینه های سنگینی بر زندگی انسانی و دمکراتیک در این کشور و بر این ملت تحمیل کرده اند و خواهند کرد.
قادر کیانی / دانشآموخته علوم سیاسی