به شیوه اسب تراوا و مخالفان زبان ترکی و زبان مادر برخی از کسانی که تحت نام آذری ها فعالیت می کنند خود منتسب به ترکان نیستند

به شیوه اسب تراوا و مخالفان زبان ترکی و زبان مادر

برخی از کسانی که تحت نام آذری ها فعالیت می کنند خود منتسب به ترکان نیستند ، و در اصل مربوط به اقلیت های محترم آذربایجانی هستند و با این عنوان که گویا خود تورک هستند ، سعی در فریب افکار عمومی آذربایجان را دارند . بیشتر اقلیت های زبانی در آذربایجان به طور خود جوش زبان ترکی یاد گرفته اند حتی برخی نیز زبان مادری خود را ترک گفته و ترک زبان شده اند.
با توجه به روحیه تساهل در این منطقه هیچگاه علیه اقلیت های زبانی تعضیق و تحمیلی صورت نگرفته است ، سایت آذری ها در مقاله به قلم یکی از هم طیفی های خود که اصالتا تاتی است مدعی است فشار روی تاتی ها برای تغییر زبان وجود دارد. نامبرده بهتر از هر کسی می داند در طول تاریخ تورکان آذربایجان، سیاست راسیسم زبانی ،جایگاهی برای خود نداشته است. یادگیری و گزینش زبان تورکی در ایران،دلبخواهی بوده و جالب است که یادگیری و و مکالمه و صحبت به این زبان از طریق مدرسه و درس هم نبوده تا تهمتی علیه حاکمیت تورکان در ایران باشد . نقطه تعجب آور در مقاله این فرد محترم تقاضا برای تدریس زبان مادری خود در مدارس هست ، که با استقبال سایت آذری مواجه شده است حال آنکه این گروه به شدت مخالف هرگونه تدریس زبان های قومی در مدارس است. از طرفی دیگر این سایت مدام حاکمیت جمهوری آذربایجان را به اجحاف در حقوق اقلیت اقوام تات و طالشی، متهم می کند ، لذا به نظر می رسد اکثر نویسندگان این سایت و نیز کسانی که علیه تاریخ و زبان ترکی آذربایجان قلم به دست گرفته اند ،به لحاظ هویتی خود منسوب تورک آذربایجانی نیستند و با چراغ خاموش به دنبال اغفال جوانان هستند ، چنین رویکرد سیاسی مسبوق به سابقه است و ردپای آن را در کشورهای کثیرالملل می توان یافت.

در دوره مشروطه برخی از جریان های سياسی که علیه حاکمیت قاجارها بودند در عین حال که در اقلیت بودند ،از زبان مردم ایران حرف می زدند ، برخی از منسوبان به آئین بهائیت که دلخوشی از اسلام نداشتند و از طرفی فضای باز سیاسی را برای ترویج آئین خود مناسب می دیدند با شعار مشروطه علیه حاکمیت برخاستند و توده بی سواد و از خود بی خبر را دنبال خود کشاندند ،بی آنکه برنامه ای مدون بر اساس قانون ،یا نحوه اجرای آن، داشته باشند .و همین نقطه کور و نیز علل های دیگر، مشروطه را به حاشیه برد . در این شکی نیست که بهائیت و داشناک ستون نقشی غیر قابل انکار در مشروطه و شکست آن داشتند. به همین جهت به نظر بنده تحقیق در مورد نقش افراد منسوب به اقلیت های قومی در آذربایجان که علیه هویت این منطقه فعالیت می کنند ، حائز اهمیت است و البته نمی توان منکر شد که در بین این گروه رد پای فریب خوردگان و اسیمله شدگان را هم می توان دید .
بهنام کیانی اجیرلی