بیوتروریسم، مرگ خاموش آزربایجان
همانگونه که میدانیم جغرافیای حاکم بر مردمان هر اقلیم نوع زندگی، فرهنگ و هویت آن ملت را تحت تاثیر قرار میدهد. حال شما تصور کنید هستی عمیقی که با گوشت و خون مردمان این سرزمین درآمیخته است در معرض نابودی کامل قرار گرفته که خود معضل بزرگی به نام قطع هویت اقلیمی و جغرافیایی را که جزیی از هویت ملی آن ملت بوده، بوجود میآورد و قطع تعامل با اقلیم جغرافیایی این ملت یعنی نابودی کولتور و فرهنگ ملت آزربایجان.
حال به این فکر خواهیم افتاد که در پس پرده تئوریها و استراتژیهای شوم و فاشیستی سیاست حاکم چه میگذرد و این اندیشه چگونه میخواهد مردمان این جغرافیا را به مرحله حذف و نابودی بکشاند.
با یک تعریف میخواهیم تروریسم زیستی که منطقه جفرافیایی آزربایجان را در برگرفته توضیح دهیم.
بیوتروریسم در تعریفی که از پلیس بینالملل منتشر میکند چنین میباشد: منتشر کردن عوامل بیولوژیکی یا سمی، با هدف کشتن یا آسیب رساندن به انسانها، حیوانات، گیاهان با قصد و نیت قبلی به منظور وحشتآفرینی، تهدید و وادار ساختن دولت یا گروهی از مردم به انجام عملی یا برآوردهکردن خواستهای سیاسی یا اجتماعی است.
از چند منظر میتوان سنخیت مفهوم بیوتروریسم با خشکشدن دریاچه اورمیه را بررسی کرد.
در اثر خشکشدن دریاچه اورمیه چه چیزهایی بوجود میآید و یا چه اهدافی دنبال میشود؟
طبق تعریف بالا که از پلیس بینالملل شد، سمی که از طوفان نمک منتشر شده در مناطق آزربایجان و حتی کشورهای اطراف در هوا معلق است، یک عامل بیولوژیکی محسوب میشود. چون علاوه بر اینکه باعث نابودی گونههای گیاهی و جانوری میشود؛ منجر به کوچ مردم این مناطق و ایجاد وحشت و سر در گمی شده و طبیعتا باعث از بین رفتن اقلیم جغرافیایی آن منطقه و دوری از هویت و فرهنگ بومی میشود که خود جای بحث جداگانه دارد.
آیا غیراز این است که سمی که در مناطق جفرافیایی آزربایجان به صورت طوفان نمک پخش میشود، به بروز بیماریهای تنفسی، ریوی و سرطانی میانجامد و در مرحله بعد بروز ترس و وحشت از شرایط موجود و در هم ریختگی روانی و در مرحله سوم جابهجایی و متوقف شدن فعالیتهای اقتصادی، کسب و کار، کشاورزی، کوچ اجباری و در آخر از بینبردن محیط زیست و آسیب دیدن انسانها، حیوانات و گیاهان است!
به گفته تعریف بیوتروریسم
موارد بالا مراحل کشف و شناسایی برای حمله بیوتروریسمی است که برای نابودی کلان شهرها و مناطق پرجمعیت به کار گرفته میشود.
حال این سوال را باید از خودمان بپرسیم. سه دریاچهای که بیش از چند ساعت از هم فاصله ندارند و به عنوان سرچشمه زندگی در این جغرافیا هستند، چگونه میشود یکی از آنها خشک شده و دو دریاچه دیگر پر آب و سرشار از زندگی باشند؟
منبع: مجموعه مقالات پدافند غیر عامل