تجزیه طلبی با ویرانی پیرامون تحقق می یابد
نخبگان و یا به اصطلاح روشنفکران فارس به جز یک نفر (فرج سرکوهی) از مسئله میلیت به عنوان استثمار و استعمار انسان استفاده می کنند. من خودم برای جامعه مدنی فعالیت می کنم و به وحدت جامعه ایران به شرط زندگی برابر ( تهران و پیرامون ) هستم اما کینه این جانوران خیلی بیشتر نسبت به فعالین مدنی است.
اینها صراحتاً می گویند: اگر بشود به زبانهای دیگر هم خواند، فارسی از بین می رود! اینها وحشت دارند حقوق مردم پیرامون را به رسمیت بشناسند. دقیق مثل آمریکا که کل دنیا را می چاپد تا آمریکاییها بخورند.؛ اینها هم کل مملکت را می چاپند تا تهران و مرکزیت بخورد.
درد اینها تجزیه طلبی نیست، کجای دنیا دیدی که آدم را بزنند که بیا برادر باشیم بی نوموس (کلمه ای یونانی به معنی بی اصول ) نزن برادر شویم، درد اینها خوردن حق و حقوق ما است. اینها دوست دارند مال ما را (بیت المال) بخورند و کسی اعتراضی نداشته باشد. اولین حقوق بدیهی و انسانی همان حق تعیین سرنوشت است.
چطور یک نفر می گوید که تو حق معماری جامعه خودت را نداری همین حرف را ما بزنیم چه المشنگهای راه می افتد.
این تجزیهطلبی اتهام نیست، اینها از آن به جرم برداشت می کنند تا اول اتهام بزنند و بعد حق و حقوق ملی از آنها بگیرند، خوب به-به در این صورت که، تجزیه گریز ناپذیر می شود.
تو حق مرا ندهی و اگر اعتراض کنم سرکوب بکنی و تجزیه طلب بگویی! خوب؛ تاجدار، اینکه همان تجزیه ی طلبی است.
ملت در جهان امروز یک خواستن است. من باید بخواهم که با تو یک ملت باشم خوب مرد کوچک!
تو اول می گویی که گویا تورک و عرب بیگانه اند، اگر ما بیگانه هستیم تو اینجا چکار می کنی؟
اگر ما هم ایرانی هستیم تو چرا شرط تعیین می کنی؟
مگر قرار نبود ایران مال همه ایرانیان باشد! اگر مردم ایران تصمیم بگیرند. از هم جدا زندگی کنند، تو جلوی آنها را می گیری؟
مگر قرار نبود مردم تصمیم بگیرند؟ امثال تاج زاده سفسطه می کنند. مردم پیرامون اگر حق و حقوق شان داده شود دردی با هم ندارند.
اگر فقط مرکزیت بخورد و پیرامون ویران شود؛ بدیهی است تجزیه خواهد شد. تو می خواهی هم حق و حقوق مردم را در پیرامون بخوری و هم آنها را بکشی. خوب خیر این وحدت برای مردم ایران چیست؟
تو یک خیر بگو من هم لبیک بگویم، هم حق و مال پیرامون را بخوری و هم تهدید بکنی و هم این مملکت را به ویرانه تبدیل کنی و دو قورت و نیم ات هم باقی باشد که، مثل اینکه تجزیه طلب هستید! نباشیم هم تو و امثال تو مردم را به آن سو می رانید.
صد سال است استانها را به خصوص آذربایجان و خوزستان و خراسان را می خورید، شکمهای نفرین شده تان، هنوز سیر نشده است. ایران را به ویرانه تبدیل کردید. از این فرامین واپسگرای شما فقط نکبت نصیب ما شده است.
من استقلال طلب نیستم، حتا دل خوشی هم به فدرال – مِدرال ندارم؛ من محصل بودم، اورمیه شش تا سینما داشت، الان برای سینما رفتن باید به تهران بروم! آن شش تا به نصف رسیده و آنها هم تاریخ مصرف گذشته اند. برای آنها که در این چهل سال دولت تشکیل داده اند کاری جز ویرانی و عقب ماندگی نیاورده اند.
دیگر مردم در فکر رهایی هستند، رهایی از استثمار و استعمار و استحمار.
استحمار این مردم عجالتاً و حتا استعمار و استثمار بر عهده شما نخبگان مرکزیت به جز فرج سرکوهی است.
عیسی نظری/ژورنالیست