تسلط آذربایجان بر قاراباغ چه ضررهایی برای ایران داشت/مانور نظامی ایران درست پس از مانور نظامی مشترک آذربایجان، پاکستان و تورکیه صورت گرفت
خلاصهای از مصاحبه “بوابة الحركات الاسلامية” با محمد رحمانیفر نویسنده آذربایجانی درباره تنش اخیر بین آذربایجان و ایران:
1- اظهارات بین مقامات آذربایجان و ایران را چگونه می بینید؟
اگر بخواهم پاسخ صریحی به این پرسش داشته باشم باید بگویم که جز در دوران کوتاه ریاست جمهوری ابوالفضل ائلچیبی که جمهوری آذربایجان، تازه استقلال خود را به دست آوردهبود، در سی سال اخیر هیچگاه تنش در اظهارات مقامات آذربایجان و ایران تا به این حد جدی نبودهاست. به عبارت دیگر پس از سقوط دولت ائلچیبی، مقامات جمهوری آذربایجان همواره سعی داشتهاند حتی در انتقاد از برخی سیاستهای ایران نیز لحن دیپلماتیک و ملایم داشتهباشند. لکن، سخنان صریح الهام علیف خطاب به ایران نشانگر آن است که آذربایجان پس از آزادسازی سرزمینهای خویش از اشغال ارمنستان، از یکسو اعتماد به نفس بیشتری در مواجهه با ایران به دست آورده و از سوی دیگر نیازی نمیبیند در مواجهه با کشوری که در تمام این سی سال در کنار ارمنستان اشغالگر قرار داشته، مثل سابق از خودش خویشتنداری نشان دهد.
2- تسلط آذربایجان بر قاراباغ چه ضررهایی برای ایران داشت؟
من پارسال بعد از خاتمه جنگ آزادسازی سرزمینهای اشغالی که به جنگ قاراباغ مشهور شد نوشتم که ایران بزرگترین بازنده این جنگ بود؛ یعنی، ضرری که در نتیجه جنگ مزبور متوجه ایران شد بسیار بیشتر از ضرری بود که متوجه کشور شکستخورده در جنگ یعنی ارمنستان شده بود. ایران در تمام این سالها با قرار گرفتن در کنار اشغالگران ارمنی علاوه بر خدشه وارد کردن بر اعتبار داخلی و خارجی خویش، متحمل خسارات اقتصادی، سیاسی و امنیتی فراوانی شد و فرصت برقراری روابط استراتژیک پایدار با تورکیه و آذربایجان را از دست داد. لکن مهمتر از همه اینکه در داخل خود ایران جمعیت حدود 30 میلیون نفری تورک آذربایجانی زندگی میکنند که حمایت ایران از آذربایجان موجب رنجش آنها از حکومت مرکزی و تقویت میل به استقلالطلبی گردید.
سناریوهای آینده چیست ، آیا امکان وقوع جنگ وجود دارد؟
حداقل در شرایط کنونی امکان وقوع جنگ بین آذربایجان و ایران صفر است. ایران به هیچ وجه توان رویارویی با آذربایجان و متحدانش را ندارد… مانور نظامی ایران درست پس از مانور نظامی مشترک آذربایجان، پاکستان و تورکیه صورت گرفت. تنها بودن ایران در برابر متحدان قدرتمند آذربایجان نیز نباید مورد غفلت واقع شود.
ممکن است این سوال پیش بیاید که با این وجود، چرا ایران همچنان به اجرای مانور نظامی در مرزهای آذربایجان اقدام نمود؟ باید بگویم که ایران اکنون حکم “الغریق یتشبث بکل حشیش” را دارد و بیهوده دست و پا میزند! شکست سنگین سیاستهای ایران در قبال آذربایجان و ارمنستان و توافقات آذربایجان و ارمنستان و همچنین نقشآفرینی تورکیه و روسیه در منطقه، دست ایران را در پوست گردو نهادهاست (ایران دست خالی مانده است) و همین مساله موجب جریحهدار شدن احساسات ملی ایرانیان یا به عبارت صحیحتر موجب جریحهدار شدن احساسات نژادپرستانه فارسگرایانه و تورکستیزانه افراط گرایان پانفارسیست شدهاست.
بنابراین به نظر من اظهارات مقامات ایران و اقداماتی همچون برگزاری مانور نظامی اخیر، صرفاً کارکرد داخلی داشت و تلاشی بود برای ارضای شهوت تورکستیزی عناصر پانفارسیست که هم در مجموعه حاکمیت ایران نفوذ کردهاند و هم رسانههای فارسیزبان داخل و خارج از کشور را در اختیار دارند. اتفاقاً از این منظر میتوان گفت که تنها دستاورد مانور اخیر ایران ارضای همین شهوت تورکستیزانه عناصر پانفارسیست بودهاست. در عین حال که نباید فراموش نمود خیل کثیری از جمعیت ایران غیر فارس هستند و اینگونه اظهارات و اقدامات ایران موجب رنجش آنها و موجب شدت گرفتن جریان استقلالطلبی ملتهای ساکن در ایران مخصوصا تورکهای آذربایجان جنوبی میشود. البته، ایران با نامی که برای مانور نظامی خویش انتخاب نمود و با متهم نمودن آذربایجان به همکاری و همراهی با اسرائیل سعی دارد طیف محافظهکار ملتهای ساکن در ایران را با خود همراه سازد به عبارت دیگر در عین اینکه ما در رسانهها و شبکههای مجازی اجتماعی شاهد غلیان احساسات تورکستیزانه عناصر پانفارسیست هم در بدنه نظام و هم در بین اپوزیسیون نظام هستیم ایران سعی دارد با مطرح کردن موضوع اسرائیل افکار عمومی را از تورکستیزی به اسرائیلستیزی منحرف نماید تا به زعم خود خشم تورکهای آذربایجان جنوبی را برانگیخته نکند!