دیروز کلیپی از نابغه موسیقی ترکی جناب نوید مثمر در فضای مجازی پخش شد که در آن تلاش میکرد با سگش همآوایی کند و یا اصطلاحا به او سلفژ بیاموزد و برخی به این حرکت ایراد گرفته بودند که این ابتذال و سقوط در موسیقی ست.
دکتر براهنی در مقدمه کتاب طلا در مس(نقل به مضمون) مینویسد: یکی از دغدغه های من در دوران نوجوانی این بود که قلم و کاغذ برمیداشتم میافتادم دنبال دیوانه ها و سعی میکردم هرچه آنها میگویند روی کاغذ بیاورم سپس در تنهایی خودم تلاش می کردم برای آن جمله های نامفهوم معنایی بتراشم و آنها را تبدیل به شعر و متنی معنادار کنم.
او میگوید بعدها در شاعری هم تلاش کردم مانند دیوانه.ها حرف بزنم و بسرایم. او در درحقیقت به نکته ای بسیار حیاتی در شعر اشاره میکند و آن حدوث شعریت ناب در نقطه بدویت کلام است.
یعنی خالی کردن زبان از هر گونه تصنع پیچیدگی و تکلف و فخامت افزوده شده بر آن در طول اعصار و برگرداندن آن تا بدوی ترین و نابترین شکلش در ابتدای پیدایشش. چیزی که در نگاه اول ضد ادبیات و شورشی بر علیه آن به نظر میرسد لیکن از منظری دیگر میتواند پالایش زبان از آلایش صناعات ادبی و بازگشت به خویشتن شعر محسوب شود این تفاوت دو دیدگاه کلاسیک و شالوده شکن در حقیقت در تمام رشته های هنری و از جمله در موسیقی هم صادق است.
موسیقی و در شکل اولیه خود از صداهای جاری در طبیعت الهام گرفته شده و در حقیقت حاصل تلاش انسان برای بازسازی آن صداهاست. بشر سازهای بادی و زهی را برای تقلید صدای باد و طوفان و زوزه ی حیوانات، سازهای کوبه ای را برای تکرار ریتم حاصل از حرکت پاهای حیوانات بر روی زمین ساخت. تمام ویبراسیونها و تحریرهای موجود در تمام موسیقی های دنیا ریشه در تلاش انسان برای بازسازی صدای حیوانات مختلف از جمله پرندگان دارد.
در موسیقی سنتی فارسی مشخصا دستگاه ماهور با الهام از صدای حیوانات ساخته شده و در موسیقی ترکی البته این تلاش انسان برای همنوا شدن با طبیعت بسیار مشهودتر است.
هرچند که امروزه چه در موسیقی غرب و چه در موسیقی شرق ذهن و روح بشر چنان دخل و تصرف های آفرینشگرانه داشته که درک این حضور طبیعت در موسیقی در شنود اول بسیار دشوار است اما مشخصا در ترکی شرقی(ملل ترک ساکن شرق خزر) اعم از ترکستان غربی(ترکان روسیه) همچون(تووا، تاتار، باشقیر و…) و یا ترکستان شرقی همچون(اویغورها، قزاقها، قرقیزها و…) و بطور مشخص در ژانر موسیقی شامانی هم اکنون هم طبیعت حضوری کاملا ملموس و مشخص دارد و بقول براهنی هنوز بدویت خودش را حفظ کرده است که نمونه هایی از این نوع موسیقی را در این پست میبینید.
درکل به نظر من این نشان از بیسوادی و بیاطلاعی یک فرد در حیطه موسیقی علی الخصوص دنیای موسیقی ترک دارد که که همآوا شدن یک موزیسین با حیوانات و یا تقلید صدای حیوانات از طرف او را نشانه ابتذال آن موزیسین میداند. شک ندارم اگر تاثیر طبیعت بر موسیقی را بتوانیم از موسیقی جراحی و حذف کنیم این قصر باشکوه و بزرگ به یکباه فرو خواهد ریخت و جز گردی از آن باقی نخواهد ماند.
- انسان آذربایجان چگونه است ؟
- مدیرکل امور اجتماعی استانداری اردبیل: فرهنگ حمایت از حقوق حیوانات در جامعه نهادینه شود