تورک ستیزی نشات گرفته از اندیشهی پان ایرانیستی و ایرانشهری است/سعید مینایی
وجود تفکرات تورک ستیزانه ریشهی بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی در این کشور میباشد.! چرا که بخشی از صاحبان قدرت، دستگاه های دیپلماسی، سیاست گذاران و حتی برخی سازمانهای نظامی در ایران، هنوز هم جمهوری آذربایجان را به عنوان یک دولت مستقل به رسمیت نمی شناسند.! و این عدم شناخت، آنها را در تحلیل مسائل، اتخاذ تدابیر و تدوین برنامه ها دچار خطای محاسباتی میکند و برای مردم و کشور نیز ایجاد هزینههای امنیتی را در پی دارد…
سالهاست که شاهد چندگانگی در استانداردهای تعریف و شناخت هویت جمعی در ایران هستیم. چرا که ما قبل از ایرانی بودنمان، تورک هستیم و قبل از تورک بودنمان هم انسانیم!! حال سوالی که پیش می آید این است که آیا این تورک بودن و یا انسان بودن، برای ما ایجادِ حق و حقوق هم میکند و یا که نه!؟ و اگر میکند، آیا این حق و حقوق محقق شده است و یا نه!؟ و اگر نشده است، چرا نشده است و چه کسی مسئول است.؟؟!!
یکی از طیفهای ایرانشهری که مدتهاست نفرت پراکنی میکند و وحدت داخلی کشور را مورد هدف قرار داده است گروهک آذریهاست. وبسایت تحلیلی خبری آذریها از سال ۲۰۱۵ دست به تاسیس کانالی تلگرامی زد و در ظاهر امر سیاست و رسالت خبری خود را بر مبنای ایرانگرایی و #ایراندوستی و وحدت ایرانیان بنا نمود، ولی در باطن و محتوا ماهیتی ضد ایرانی و ضد وحدت ملی را پیش گرفته است. این کانال و وبسایت سالهاست که بر علیه منافع، مصالح و وحدت ملی کشور و ملل ساکن در جغرافیای ایران قدم برداشته و فعالیت رسانهای مغرضانه میکند. این مجموعه با تمام توان علیه حقوق ائتنیکی غیر فارسها، مخصوصا تورکان کشور و آذربایجان نفرت پراکنی کرده و فعالان ملی، فرهنگی، محیط زیستی، و در کل از هر کسی که بر حقوق ائتنیکی و انسانی خویش پافشاری داشته و در این راستا فعالیت نماید با کلمات رکیکی چون #لمپن، #ویروسهای_قومی #پانترکهای_دویست_دلاری و غیره پذیرایی مینماید.
وقتی در تعریف منافع ملی و اعمالِ سیاست گذاری داخلی و خارجی منافع اکثریتی کشور یعنی منافع چهل میلیون انسان تورک لحاظ نگردد، در داخل کشور حقوق قومی آنان نقض شده و سرکوب شود، در سیاست خارجی نیز دشمنی با تورک شکل استراتژی به خود بگیرد به حدی که برخی مسئولین، سایتها، خبرگزاریها و حتی سازمانهای نظامی از واژهی جمهوری جعلی باکو، بجای جمهوری آذربایجان استفاده نمایند، نتیجهاش جز انزوای سیاسی ایران در منطقه، از دست دادن منافع و عمق استراتژیکیاش و کسب خصومتِ همسایگان نخواهد بود.
اگر کماکان ریشهی نژادپرستی و پیشبرد اندیشهی ضدبشری پانایرانیستی و ایرانشهری در کشور خشکانده نشود، نه تنها ایران از لحاظ اعتبار و نفوذ خارجی منزوی خواهد شد، بلکه اعمال اینگونه سیاستهای خصمانه و تورک هراسانه در کوتاه مدت و بلند مدت موجبات نزاع داخلی و گسست اجتماعی و ملی را رقم خواهد زد. بطوریکه اقوام و ملل غیرفارس خصوصا تورکان کشور دیگر عرق ملی خود به کشور و پرچمشان را از دست خواهند داد.
زیرا که تورکان در ایران با دارا بودن جمعیت اکثریت به عنوان اقلیت به حاشیه رانده شدهاند، هویتش جعل گردیده و میگردد، فرهنگش خرده فرهنگ، و زبانش گویش محلی خطاب شده و میشود، تدریس زبان مادریاشان با وجود درجِ در اصل قانون اساسی هنوز هم تدریساش در سطح مدارس و دانشگاه ممنوعیت داشته و اجرایی نمیشود.
در ختم سخن نصیحتی دارم از حضرت علی(ع) به زمامداران مملکتی که شعار عدل علی سر میدهند و زمام امورات کشوری هم در دستانشان است:
از این اندوهناکم که سرپرستی حکومت این امت، به دست بیخردان و نابکاران افتد، بیت المال را به انحصار درآورند، آزادی بندگان خدا را سلب کنند و آنها را بنده خویش سازند، با صالحان نبرد کنند و فاسقان را همدستان خود قرار دهند..!
حضرت علی
نهج البلاغه، نامه ی ۶۲ و ۶۷ خطاب به اهل مصر.