جوابیه برای “نبش قبر” و “تاریخ نوردی” سعید مینایی با متد “آینده نوردی”
سعید مینایی از نویسندگان سیال طبع و جذاب قلم آذربایجان است و اگر بخواهم نقاط مثبت میدان تفکر و اندیشه های این نویسنده آذربایجانی را بصورت مختصر و مفید بیان کنیم،اینکه:
ذکر نامش بعنوان نویسنده هر مقاله و یادداشت علاقه مخاطبان را به دنبال دارد و ایشان جز نویسندگان پرمخاطب حرکت ملی هستند چون همیشه تولیدی می نویسند و قلم بر نقاط و نکاتی می گذارند که تابحال به آن ها پرداخته نشده است.
همچنین از این نویسنده آذربایجانی که همراه با دکتر قادر کیانی معمولا تاریخ صد سال اخیر آذربایجان را به چالش می کشند و بیشتر علاقه به نبش قبر دارند باید به “لاله و لادن” ها و دوقلوهای منتقد سرسخت صمدبهرنگی و دیگر قهرمانان مشروطیت یاد کرد. که گویا یک تلسکوب عقب نگر اختراع کرده اند نه بر فضا و ستارگان، بلکه همواره تاریخ نوردی می کنند و الباقی ماجرا که بنظرم هرکس در ماهیت و محتوا چالش ها قرار دارد. سعید مینایی دیروز طی یادداشتی از طرفداران صمد بهرنگی سوال کرده است هر چند می توانست با ادبیات محترمانه تر هم طرح بکند، در هر حال ما اول سوال وی را می نویسیم و بعد با متد نسبتا سقراطی سعی خواهیم کرد با “آینده نوردی” جواب بدهیم.
سوال آقای مینایی:
سوال بسیار بسیار بجا و قابل مباحثه و مجادله است.
آقای مینایی عزیز هم اکنون چندین جریان پوزوسیونی(همچون اصلاحات و اصولگراها) و اوپوزوسیونی(حرکت ملی آذربایجان،حرکت ملی تورک ها در ایران و الباقی جریانات با محوریت ایرانشهری ها….)در ایران حیات سیاسی دارند.
از نظر من بعد از جریان جنبش قلعه بابک، بهترین نقطه عطف با بهروری سیاسی بیشتر برای حرکت ملی، سخنرانی های آتشین دکتر اکبر اعلمی در مجلس ایران در خصوص مطالبات آذربایجانیان می باشد.
آقای اعلمی منتسب به کدام جریان است؟
حال آینده نوردی بکنیم.
آیا سعید مینایی 100 سال بعد آذربایجان می تواند برای اعلمی خرده بگیرد که چرا مطالب ارگان های اصلاحاتی را بعنوان حمایت و اظهارات اصولگرایان را با دید انتقادی همیشه پوشش می داد؟
این تنها یک مورد است ما چندین برابر بیشتر از جمیع فعالان حرکت ملی در نزدیک به هزار بخش،شهر،شهرستان های آذربایجان شخصیت های همطراز با اعلمی داریم که منتسب به حرکت ملی ما نیستند و علاقه هم ندارند(بنده چندین بار بحث کرده ام و حق هم دارند و بحث فعلی ما نیست)اما همچون اعلمی زبان آتشین در دفاع از آذربایجان دارند.
آیا سعید مینایی آینده حق دارد برای اینها خرده بگیرد که چرا با فعالان ملی حشر و نشر نداشته اند؟
عقل حکم و منطق ایجاب می کند حکم صادر نکند بلکه با بررسی شرایط عصر مورد نظر متن و مقاله اش را بنویسد بدون اینکه حکم محکومیتی صادر بکند.
من مطمئنم و حتی همه ما خواهیم دید در آینده اگر موضوع آذربایجان به بحث پایان نامه ها و تزهای دکتری راه یابد دکتر اعلمی ها در تارک آذربایجان جای خواهند گرفت ولی با منطق سوال شما، نویسندگان و روزنامه نگاران آینده آذربایجان، اعلمی را باید محکوم بکنند که چرا مثلا به جای فعالان حرکت ملی با اصلاح طلبان همنوا شده است؟
راه حل چیست؟
ما نمی توانیم با طرح عدم ارتباط صمد بهرنگی با علی تبریزلی ها و دکتر هیئت ها، برای وی خرده بگیریم چون شکوفایی ادبیات آذربایجان اهداف مشترک صمد بهرنگی، دکتر هیئت،علی تبریزلی و فرزانه ها بوده است یکی مدارا با شرایط حاکم بر جامعه را استراتژی خود تعریف و دیگری مبارزه شفاف را انتخاب کرده بود.
برای ما اساس “ادبیات” است و صمد بهرنگی طلایه دار ادبیات آذربایجان است دکتر هیئت ستون ادبیات و تاریخ آذربایجان است با خلط مبحث فقط افکار عمومی انحراف خواهد یافت.
لطفا به نبش قبر خودتان ادامه دهید منتهی حکم صادر نکنید حکم از آن افکار عمومی است و جامعه ما صمد بهرنگی را هنوز هم دوست دارند چون درد آنان را انعکاس داده است. کما اینکه دکتر هیئت را دوست دارند. متد و استراتژی روشنفکران قابل نقد است اما نمی توانیم با صدور حکم استراتژی یک نویسنده 50 سال قبل را محکوم بکنیم. اگر صمد بهرنگی با مردم و با اوزان ها نبود نمی توانست اینقدر محبوب آذربایجانیان گردد. صمد از مردم،در مردم و با مردم بود. ما هم از شما سوال می کنیم:
به ادعای شما کتاب ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی منبع تئوریک عملیات های مسلحانه گروه های مبارز با پهلوی بود و…
پس چرا حنیف نژادها،موسی خیابانی ها و دیگر اعضای گروه های مسلح مزبور محبوب آذربایجانیان نگشتند اما بهرنگی به روح و روان این ملت راه یافت؟