خوش رقصی و استمرار خودمحوری
🔹خودمحوری (Egocentrism) عدم توانایی فرد در تمایز بین خود و جهان(دیگران) است. به طور خاص، این نارسایی منجر به عدم تشخیص فرد در ارتباط بین واقعیت های عینی و پیش فرض های ذهنی می شود. به بیان دیگر خودمحوری گرایش به درک، فهم و تفسیر جهان برمبنای خود دارد و انسان را به زندگی در قلمرو رفع نیازها و تحقق منافع و مصالح شخصی و خصوصی محدود می سازد و در نتیجه فرد از درک نظرات دیگران ناتوان می شود و نیازی به جستجوی دیدگاهها و واقعیتهای موجود موافق و مخالف برای تأیید نظر خود نمی بیند.
🔹به اعتقاد صاحب نظران حوزه روانشناسی اجتماعی، خودمحوری یکی از ویژگیهای مهم روانشناسی جمعی جوامع استبداد زده بوده و مانع اساسی در روند پیشرفت، تحقق تجددخواهی و استقرار حق تعیین سرنوشت به شمار می رود و علت بسیاری از ناکامی های تاریخی این جوامع محسوب می شود.
🔹خودمحوری علی رغم مشابهت ظاهری با فردگرایی اما با آن متفاوت است. فرد خود محور خویشتن را در مرکز توجه ها قرار میدهد و چنان به خود مشغول میشود که تصور میکند دیگران نیز به اندازه او درباره رفتار وی حساس اند. همین باور مشغولیت ذهنی دیگران با ظاهر و رفتار فرد است که خودمحوری او را تشکیل میدهد. فرد خودمحور اغلب اوقات تصور میکند که روی صحنه است، در نتیجه بیشتر انرژی او صرف واکنش به مخاطبان خیالی میشود.
🔹اما فردگرایی داستانی به کل متفاوت دارد و به مرام و اخلاق اجتماعی اطلاق می شود که بر ارزش اخلاقی و حریم خصوصی فرد تأکید میکند. فردگرایی موجب شکوفایی تمدن غرب شده است اما خودمحوری، جوامع شرقی را به سمت ایستایی و جمود کشانده است؛ چرا که فرد خودمحور در هر موقعیتی تمایزی خاص و ویژه برای خود می یابد تا منافع و مصالح خودمحورانه اش را توجیه کند.
🔹یافته های مطالعات میدانی، عامل استبدادزدگی را علت اصلی و کلان خودمحوری می داند و آنرا با متغیرهایی مانند تقدیرگرایی، احساس بیقدرتی، قانونگریزی، خاص گرایی و بیگانگی مرتبط می سازد. اما به نظر می رسد عوامل دیگری نیز وجود دارد که خودمحوری را تقویت و استمرار می بخشد. خصلت تملق و چاپلوسی(flattery) یکی از این متغیرهاست و از آنجا که جزو مقوله های اخلاقی مذموم است، اعتر اف به آن در سطح فردی و جمعی بسیار دشوار است.
🔹فرد متملق و ریاکار کسی است که گفتارش مخالف پندار و کردار وی است. کسی که به شیرین سخنی و چرب زبانی مردم و افراد خودمحور را می فریبد. کسی که نان را به نرخ روز میخورد و اعتقادی به جوانمردی و كيفیات انسانی ندارد و در قبال جامعه و ديگران احساس مسئوليت نمی كند به بیانی دیگر او فقط به فكر گذشتن خر خود از پل است.
🔹از اينرو فرد چاپلوس در مقابل فرد خودمحور خوش رقصی می كند. در ظاهر چنين وانمود می كند كه از او حمايت می كند اما در واقع به دنبال تامين منافع شخصی و نامشروع خود است و از آنجا كه فرد خودمحور قوه تشخيص بین خود و دیگری را از دست داده و دچار توهم شده است، اسير خوش رقصی های او می شود. در نتيجه به رفتارهای خودمحورانه اش ادامه می دهد. و به اين ترتيب خود محوری استمرار می يابد.
🔹رفتار خودمحورانه مانع تفکر نقادانه می شود و فردخودمحور رفته رفته به بلاهت نیز مبتلا می شود تا جایی که به راحتی در بند چاپلوسان گرفتار می شود. ميرزاعلی اكبر صابر شاعر طنز پرداز آذربایجان اين فرآيند را به زيبايی در شعر «تولكو ايله قارغا» به تصوير كشيده است.
«اولماسايدی جهاندا سارساقلار
آج قالاردی یقین کی يالتاقلار»
دکتر علی نظری- شیخاحمد