داستان رامیز/کشتار سربرنیتسا
سال 1991حکومت کمونیستی یوگسلاوی فرو ریخت. صربهای اسلاو نژاد که از زمان حاکمیت کمونیسم در سایه قرابت اتنیکی و اتحادیه چند صد ساله با روسها، قدرت سیاسی نظامیِ یوگسلاوی را در دست داشتند، در مقابل مطالبات آزادی خواهانه ملل غیر اسلاو، به بوسنی هرزگویین، کوزوو و …. حمله کرده، اکثر مناطق را اشغال نمودند.
آنان که #کمونیسم را با #ناسیونالیسم افراطیِ صربی جایگزین کرده بودند، به هیچ کس رحم نمی کردند. زن، مرد، کودک، سالمند و … همه مورد هدف بودند. حتی به همسایه های دیوار به دیوار بوسنیایی خود هم رحم نمی کردند. آنان از دختران صغیر تا پیر زنان به هر کسی دست یافتند تعرض کردند و کشتند. مردها خوش اقبال تر بودند و همان ابتدا کشته شدند.
نسل کشی بزرگی آغاز شده بود.(1992-1995)
کرووات ها خوش شانس تر بودند و بخاطر قرابتِ تبار، زبان و فرهنگ شان با آلمان ها مورد حمایت قرار گرفتند و کمتر آسیب دیدند. اما بوسنیایی های تورک تبار و مسلمان که در اروپای مسیحی حامی نداشتند، بی سلاح و تنها ماندند.
رامیز اهل سِربرِنیتسا بود در آن جنگ بسیاری از عزیزانش کشته و در گورهای دسته جمعی دفن شدند. #جنگ_یوگسلاوی با ورود کشورهای مسلمان بخصوص #ترکیه و سپس ناتو به پایان رسید و #میلوشویچ صرب و برخی ازجنایتکاران مجازات و چندین کشور جدید ایجاد شدند.
بیش از شش هزار جسد از هشت هزار کشته شهر #سربرنیتسا، کشف و دفن شدند.
اما جسد هزار و هفتصد نفر از جمله مادر رامیز پیدا نشد.
از پایان آن جنگ در 1995 تا کنون رامیز در تلاش برای یافتن بقایای جسد مادر، استخوان بیش از دویست و بیست قربانی را یافته و تحویل سازمان تشخیص هویت اجساد داده، اما استخوان های مادرش هنوز پیدا نشده است . او نزدیک به 30 سال است که زندگی اش را دیوانه وار صرف یافتن بقایای جسد مادرش کرده به این امید که مزاری شایسته برای او بسازد.
سال 2002 #محسن_سازگارا از رهبران ملی گرای فارس به تبریز آمد. دوره #خاتمی بود و فضا بازتر. بخصوص برای ملی مذهبی ها و ملی گراهای فارس. چرا که خاتمی، رهبر جنبش #اصلاح_طلبان دوم خردادی، یک آخوند فارسگرا بود.
به دعوت دوستم ع- م که از سران جنبش دانشجویی و فردی معتبر بود، در آن جلسه محفلی شرکت نمودم البته میزبانان #ملی-مذهبی جلسه از افکار من خبر نداشتند وگرنه مطلقا اجازه حضور منِ هویت طلب در چنین محفلی را نمیدادند.
سازگارا صراحتا از تلاش برای ایجاد آلترناتیو و دولت در سایه گفت و طرح جایگزین سازی برای نظام کنونی.
او از احتمال جنگ داخلی در دوره گذار صحبت کرد و از جنگ یوگسلاوی مثال آورد و در سخنانش صراحتا ملت فارس را به صربها تشبیه نمود چرا که بخش اعظم قدرت سیاسی اقتصادی و نظامی ایرانِ فعلی در اختیار این ملت است.
کردها را در وضعیت بوسنیایی ها قرار داد و ….
در مورد ترکان آذربایجان نظرش این بود که آنها بخاطر حمایت ترکیه، از کشتار احتمالی در امان می مانند بنابراین وضعیتی مشابه کرواسیِ یوگسلاوی سابق خواهند داشت.
این تصویر سازی رآلیستی در عین حال هولناک او را هرگز فراموش نمی کنم.
اکنون در سال 2022 اکثریت رهبران کرد به این باور رسیده اند که با اپوزیسیون فارس یا بخشی از آن همراهی کنند. اینکه این سیاست درست یا غلط است بستگی به نفوذ آنان دارد و عوامل بسیار داخلی و خارجی .
اما به باور اپوزیسیون فارس هیچ نظام فکری و تئوریکی مطلوب، غیر از ناسیونالیسم رادیکال فارسگرا وجود ندارد. با مرور تاریخ مدرن ( از دوره بعد از جنگ های مذهبی در قرن هفدهم تا فروپاشی شوروی سابق و یوگسلاوی و …) نیز مشاهده می کنیم بعد فروپاشی دیکتاتوری های مذهبی/ ایدئولوژیک در اکثر مواقع دولت های ملی رادیکال که توان بسیج بهتر توده های استبداد زده را دارند، قدرت می گیرند.
ضمنا آنها بدون غارت نفت گاز و آب خوزستان و لرستان و معادن آذربایجان و بلوچستان نابود میشوند و تبدیل به مردمانی فقیر و ناتوان می گردند .
یک حکومت ناسیونالیست فارس نه تنها دست از استثمار ملل دیگر بر نخواهد داشت، بلکه این غارتِ توام با سرکوب و استحاله هویتی ملل دیگر به روشی مدرن تر و شدید تر، تحت حمایت غرب تداوم خواهد یافت.
از طرف دیگر بخش بزرگی از کردها در سه کشور دیگر می زیند و وفاداری کردها به هم زبانان خود بسیار قوی تر از وفاداری شان به حکومت تهران است. همین وضعیت در مورد بلوچ ها، اعراب و …. نیز کم و بیش صادق است.
بنابراین نزاع شدید بین ملت فارس که یکصد سال عادت به استثمار و غارت ملل دیگر کرده و ملل تحت استثمار، گریز ناپذیر خواهد بود.
به همین خاطر من اعتقادی به جنبش های مرکز گرا و اعتمادی به رهبران اپوزیسیون و وعده های آنان مبنی بر اعطای حقوق ملل غیر فارس در ایران آینده ندارم.
بهتر است از تاریخ هم درس بگیریم و فراموش نکنیم که قبل از انقلاب 57 جریانات و احزاب چپ فریبِ وعده ها و شعارهای دموکراتیک و خوش ظاهر اسلام گراها را خوردند و برای سرنگونی شاه بیشترین هزینه را دادند اما بعد انقلاب بشکلی بسیار شدیدتر سرکوب و عملا نابود شدند.
برای ملت آذربایجان و دیگر ملل غیر فارس، اهریمن جوان بهتر از ابلیس پیر نخواهد بود.
پس چه باید کرد؟