داستان «زرینه و وستریانگیه»/پرویز شاهمرسی هنگامی که ترکان سکایی با مادها درگیر می شوند
هنگامی که ترکان سکایی با مادها درگیر می شوند در کشاکش جنگ و نبرد، داستانی عاشقانه شکل می گیرد که از قدیمی ترین داستانهای ادبیات ترکان است. درونمایه این داستان را «دیودور» مورخ سیسیلی (سده اول پیش از میلاد) در اثر خود به نام «کتابخانه» آورده است. «زرینه» همسر حکمران سکاهاست که پس از مرگ شوهر، جانشین او می شود. زرینه در نبرد با «وستریانگیه» حکمران مادها زخمی می شود ولی آزاد می شود. وستریانگیه دلباخته او شده است. چندی بعد پارتها به مادها حمله می کنند و وستریانگیه اسیر می شود. زرینه به کمک او می آید و او را از چنگ پارتها آزاد می کند. عشق وستریانگیه به زرینه، بی نتیجه می ماند. زرینه هیچ چیز را بر استقلال قبیله اش ترجیح نمی دهد. این داستان عشق و قهرمانی که با خودکشی وستریانگیه پایان می یابد، نشانگر دوران فرمانروایی زنان سکا بوده و از نظر مضمون، مقدمه ای برای ماجرای «تومروس» است.
_ایلیک بیگ
در سال 1902 متن یک داستان قدیمی مربوط به ادبیات شفاهی ترکان به نام «ایلیک بیگ» از ناحیه کاشغر بدست آمد. این اثر تقریباً منسوب به سده هشتم و نهم میلادی مربوط بوده و سیمای قهرمانی را نشان می دهد که شجاعانه در برابر نیروهای پلید شیطانی مبارزه کرده و مردم را از مرگ نجات می دهد. در بخشی از این متن چنین آمده است که اجنّه بسیاری از افراد قبیله ایلیک بیگ را هلاک می کنند. دشمن وحشتناکی به نام «رکشاش» یک بیماری خطرناک را سرایت می دهد. اجنّه مردم را تکه تکه می کردند. ایلیک بیگ به جنگ آنها می رود و اجنّه با هیاهو و غوغا به او حمله ور می شوند ولی ایلیک بیگ ترس به خود راه نمی دهد. او خطاب به آنها می گوید: «ای یگلر! تارکین منگاسوز لنگلر،منیگ بالیقیمتاقی بودونوغ بوقونوغ ناگولوگ اولدرورسیز؟» (ای اجنّه! زود به من بگویید که مردم شهر مرا چرا به قتل می رسانید؟) ایلیک بیگ اجنّه را شکست می دهد و به جنگ رکشاش می رود. اگرچه نتیجه این جنگ در پایان متن، روشن نشده ولی فحوا و سیمای اثر، حاکی از پیروزی ایلیک بیگ است.