اوایل انقلاب در همین مشکین ما، چند خان و بَی، بدون جرم و حتی بدون محاکمه عادلانه اعدام شدند. آش به حدی شور شد که صدای آشپز هم درآمد و یکی از عاملان آن اعدامها را دستگیر، محاکمه و اعدام کردند. این اقدام نشانگر بیگناهی آن اعدام شدهها بود ولی باعث زنده شدن آن خانها و بَیها نشد. در حالیکه وارد چهلمین سال اعدام خسروخان قشقایی میشویم هنوز نمیتوانند رک و راست بگویند که چرا خسروخان را اعدام کردند. او از مخالفان حکومت پهلوی بود که بعد از انقلاب از تبعید به وطن بازگشته از انقلاب حمایت کرده به عنوان نماینده اقلید وارد مجلس شد، ولی اعتبارنامهاش را رد کردند. بعد گروههای تندرو او را ربودند و همین باعث خیزش قشقاییها شد و با همین بهانه که خسروخان قشقایی، رهبر قیام مسلحانهی قشقاییهاست، او را شکنجه و تیرباران کردند. سالها بعد، چند نفر از قاتلان خسروخان، به عنوان عاملان اصلی قتلهای زنجیرهای بازداشت و به ظاهر محاکمه شدند.
یعنی باید قبول کنیم که قاتل خانهای مشکین و خسروخان، افراد خودسری بودند که دست به چنان جنایاتی زدهاند و سیستم بعد از اطلاع، آنها را محاکمه کرده است؟ یا اینکه این کارها برای شکستن ستون خیمه قشقایی و همه آنهایی بوده که میتوانستند دستههای کوچک پیروان خودشان را از هضم شدن در این دستگاه عریض و طویل یکسانسازی بازدارند؟
فراموش نکنیم که اقدام اولیه همه دولتهای سلطهگر، حذف انواع تنوع و تکثر جوامع بوده و در آن دوره نیز، خانها و سایر نیروهای سنتی نفوذ قابل توجهی در زندگی مردم برخی مناطق داشتند و ممکن بود برخی از آن نیروهای سنتی با برنامههای آقایان همراهی نکنند و هوادارانشان جذب پرپکانیهای اینها نشود. آنها یکی پس از دیگری حذف شدند تا گماشتههایی مرجعیت و محوریت این جماعت بیسر را بدست آوردند که تحمیل کننده اوامر دولت بر ملتاند نه مطالبه کننده خواستههای ملت از دولت.
- درگیری مسلحانه تورکهای قشقایی با زمینخواران حکومتی و ماموران نیروی انتظامی
- هجوم ماموران رژیم ایران به زن قشقایی