ریشه های پنهان نسل کشی فرهنگی و چرایی برپایی جشن کتاب سوزان رژیم منفور #پهلوی در شهرهای مختلف آذربایجان و ریشه آن.
قسمت اول /سعید مینایی
فرهنگ مجموعه ای از دارایی های معنوی یک ملت و یک جامعهی انسانی است که به آن وحدت، هویت و حیات می بخشد.! به عبارتی دیگر، فرهنگ بخش نرم افزاری جامعه است که پیوستگی، ارتباط و شکل پذیری بخش های مختلف سخت افزاری یک جامعه را فراهم نموده و تضمین می نماید. زبان، دین و مذهب، ادبیات، آئین و سنن، هنر، عادات اجتماعی، میراث تاریخی، موسیقی، باورها و اندیشه های ملی- قومی، اخلاقیات و ارزش ها و … شکل مادی و بیرونی مفهومی است که از آن بهعنوان فرهنگ یک ملت و جامعه نام برده می شود و به عنوان شناسنامه آن ملت و جامعه، بخش جدایی ناپذیر و شرط لازم برای حیات و بقاء آن ملت و جامعه شناخته می شود.
تحصیل، تدریس، کتابت، تحقیق و تکریم، ابزارهای توسعه، تعالی و رشد فرهنگ است و سلب این ابزارها از یک ملت، صدور حکم نابودی آن ملت است و در کنار حذف فیزیکی، از عوامل تسخیر، تضعیف و سلطه بشمار می رود. هر حکومت ملی که از دل یک ملت برخواسته باشد، مکلف است که تا در جهت تقویت مولفه های فرهنگی آن ملت گام بردارد و فرهنگ را در راس امور جاری خود و در اولویت های برتر کاری خود قرار دهد تا شایستگی عنوان حکومت ملی را داشته باشد و از آن سخن بگوید. وابستگی های فرهنگی، شعور ملی و مالکیت های معنوی یک فرد، همچون واکسنی اثربخش، کارآمد و ایمن، فرد، جمع و جامعه را در برابر نفوذ، فریب، خیانت، انحراف و سلطه، روئین تن و مصون میسازد و انرژی و قدرتی بی پایان در مسیر تلاش، مقاومت و مبارزه ایجاد نموده و ناممکن ها را ممکن و معجزه ها را رقم میزند.
اگر سد فرهنگی یک جامعه فرو ریزد، دیگر در هم شکستن سایر لایه های مقاومتی، خطوط دفاعی و سدهای حفاظتی آن جامعه بسی آسان خواهد شد و در موارد دیگر ضرورت پیدا نخواهد کرد و مقصود و مطلوب #استبداد، #استعمار و #استکبار را فراهم خواهد ساخت. بدین سبب جای هیچ تعجبی نیست که چرا سیاست #یکسان_سازی_فرهنگی و نابودی و قلع قمع ساختن اقوام غیر فارس در جغرافیای سیاسی و اجتماعی ایران، اساس دکترین حکومتی دودمان بیریشهی پهلوی اول و دوم بوده است! که پس از گذشت یک قرن از این تولد شوم، آثار و تبعات تلخ و منفی آن هنوز هم در جامعهی ما نمود و وجود دارد.!
حکومت ملی آذربایجان در آذرماه سال ۱۳۲۴ شمسی، واکنشی مشروع، قانونی و ضروری بر علیه این سرکوب فرهنگی بود که خواب خوش استبداد، استکبار و استعمار را برای همیشهی تاریخ، آشفته کرده است زیرا
ملتی که یک بار مزه شیرین آزادی را تجربه کرده باشد، در رسیدن دوباره به آن و باز تولید این حس زیبا، بی تاب و بیقرار خواهد بود. ثبت و ضبط، اساس انتقال فرهنگی، و حفظ آن، غنا و بقاء معنوی و پیوستگی نسلی و زمانی را به دنبال دارد تا میراث فرهنگی، امانت تاریخی و دارایی های معنوی یک ملت در گذر زمان و حوادث، از گزند جعل، تحریف، انحراف، تضعیف و نابودی مصون بمانند؛ و باز جای تعجب نیست که تخریب فرهنگی و حذف فیزیکی در طول تاریخ، در کنار هم بکار گرفته شده اند.جنایات فرهنگی(یکسان سازی فرهنگی) همواره هدفمند، سازمان یافته و بصورت برنامه ریزی شده صورت میپذیرد و نسبت دادن این اهداف به اتفاق، اشتباه و تصادف سطحی نگری، غیر قابل قبول و بی معنی است.! یکسانسازی و نسل کشی فرهنگی در دو شکل انجام می پذیرد؛ اول تخریب و حذف فیزیکی عناصر و آثار فرهنگی و دوم تضعیف، تحقیر و تبدیل فرهنگی که از آن بهعنوان آسیمیلاسیون و با هدف یکسان سازی و تحمیل فرهنگی یاد می شود! ملت و جامعه ای که از فرهنگ تهی شده باشد، دیگر حیات معنوی ندارد و به سهولت میتوان آن را در قالب مهندسی فرهنگی، به هر فرمت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی لازم شکل داد و به عنوان ابزاری ارزان قیمت برای تحقق مقاصد، مطامع و بلندپروازی های سیستم حکومتی، بهره جست! ملت بی فرهنگ، همچون تشنه ای است که در تلاشی بی سرانجام، عطش بی پایان خود را با آب دریا فرو مینشاند و بهشت گمشدهی خود را در سرابی پوچ جستجو می نماید و جزء خستگی، سرخوردگی و نابودی هیچ فرجامی و دستآوردی نخواهد داشت.!!
تجربهی حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بشری در طول تاریخ نشان داده است که ریشه بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی، نابسامانی های سیاسی و ناکارآمدی های حاکمیتی در چالش های فرهنگی جامعه است و ناگفته نیز پیداست که، درمان بسیاری از دردهای کهنه ما نیز در کیمیای فرهنگ است! هزینه کرد ملت و حاکمیت در فرهنگ، اتلاف سرمایه نیست، بلکه یک سرمایه گذاری موفق برای آینده و تلاشی موثر برای تحقق توسعه پایدار، متوازن و موفق در جامعه است که در کشور ما از غفلتی مزمن، رنج میبرد و بار دیگر ضرورت دارد تا متذکر شویم که مقصود از فرهنگ در این گفتار، نه فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه که خود مهم و ضرورتی دیگر است، بلکه فرهنگ ملی ملل و یا ائتنیک های ساکن در یک شخصیت حقوقی و سیاسی مشخص، مستقل و معین همچون جغرافیای سیاسی و اجتماعی ایران است.
ادامه دارد.ریشه