شهریار و اوزئییر حاجی بی اوف/قادر جعفری
1-امروز ۲۷ شهریور سالروز رحلت شهریار سخن استاد شهریار می باشد. همچنین سالروز تولد نابغه موسیقی شرق اوزئییر حاجی بی اوف میباشد.
۲- روز شعر و ادب فارسی را میتوان به وضوح گفت که ربطی به ما ندارد و تنها رابطه ما با این روز، رحلت استاد شهریار بعنوان شاعر ترک آذربایجانی و کسی که خفقان حاکم بر رژیم پهلوی را شکست میباشد. از طرف دیگر تولد نابغه موسیقی آذربایجان و شرق کاملا در ارتباط با ماست. ارتباطی که هنر ما را تا سطح عالیترین موسیقی دنیا بالا میبرد.و راهی بسوی سعود و تکامل موسیقی هنری ما باز میکند.
٣-آیا شخصیت والای استاد، باعث نامگذاری روز شعر وادب فارسی به این روز شده است و یا همواره، پیوسته با سیاستی ناشی از همگون سازی و فریب مخاطب است؟ براستی مگر فردوسی نیست که عجم زنده کرده بدین پارسی؟ پس چه عجب شهریار؟ چگونه باید این روز تقویم را تحلیل کرد؟ آیا نزدیکی شهریار با حاکمیت در این امر دخیل بوده است؟ آیا میخواستند درک ما از شعر وادب ترکی تنها در حد حیدربابایه سلام باقی بماند که پیوسته میگفتند بزرگتان شهریار است اینطور میگوید؟ در هر حال به شخصیت و روزی که آن را از بالا تحمیل نمایند، اعتمادی ندارم.
۴- آهنگ آرازباری حاجی بی اوف به تنهایی آنچنان زیباست که او را تا سطح عالی موسیقی جهانی بالا میبرد. حال اپرای بینظیر کوراوغلو، لیلی و مجنون، آرشین مال آلان، او اولماسین بو اولسون و…که خط مشی موسیقی آذربایجان را تبیین نمودند نیز جای خود را دارند. رهروان وی بزرگانی چون فیکرت امیراف، توفیق قولویف، جهانگیر جهانگیراوف و حتی واقیف مصطفی زاده و در اواخر فرنگیز علیزاده بودند، که این آخری همین چند سال پیش مورد تقدیر جهانی قرار گرفت. توصیه میکنم دوستان نوشته شاعرانه براهنی بزرگ با عنوان “شور امیروف را نمی گویم” را بخوانند.
۵- وقتی صحبت از موسیقی آذربایجانی و غیره میشود، سلبریتی ها میگویند هنر مرز ندارد و احمقها باور میکنند ولی امثال پرستویی و یا خانم میلانی هر جا یک نسبتی یافتند زود شعار هنر نزد ایرانیان است و خزعبلاتی از این دست به خورد مردم میدهند. واقعیت این است که هنر مرزهای خود را میشکند. این بدان معنی نیست که هیچ اثری تعلقی به هویت خود نداشته، بلکه هنر آنچه که بومی است را در سطح جهانی و با دیدی متفاوت عرضه میکند. طوری که اجازه شناخت خود و ادغام دیگری در خود را، برای آن دیگری عرضه میدارد. نظیر ایاز در روزگار دوزخی آقای ایاز. آیدین در سمفونی مردگان. علی و نینو و نظیر سمفونی کاروان، شور، کورد اووشار، آرازباری و…
۶- برخلاف تاثیر اوزئییر در موسیقی شهریار نتوانست و شاید نمی توانست تاثیر چندانی بر پیروان و نسلهای بعد از خود بگذارد. ادبیات معاصر آذربایجان بیشتر بر دوش سهند و ساهر و به ویژه اوختای مسیر خود را از شهریار و نظیره سرایان جدا میکند.