در قرون دهم و یازدهم آثاری چند در موضوع معتقدات شعوبیان به رشتۀ تحریر درمی آید. میدان دار این تحرّک جدید البتّه شعوبیان غیر مسلمان بودند، که با خلق برخی آثار نوشتاری، بیداری دوبارۀ شعوبی گری در ایران را اعلام داشتند.
الف ـ دساتیر آسمانی
این کتاب در قرن دهم به وسیلۀ «آذرکیوان» به رشتۀ تحریر درآمد. آذرکیوان از روحانیون زرتشتی شیراز یا حوالی آن بود، که با گروهی از مریدان خود به هندوستان رفت و آیینی مرکّب از ادیان زرتشتی، اسلام، برهمن و مسیحیّت پدید آورد.
موضوع کتاب «دساتیر» آسمانی شانزده نامۀ ساختگی است و هر نامه منسوب به یکی از پیامبران ساختگی ایرانی است، که با زبان و مضمونی جعلی به رشتۀ تحریر درآمده و شاهکاری از جعل و تحریف محسوب می گردد. نامه های این کتاب به زبانی خاص و مجعول تألیف شده و ترجمۀ فارسی نیز همراه آنها آمده و این ترجمه را مؤلّف به ساسان پنجم نسبت داده است. (رک. فرهنگ معین، دکتر محمّد معین، تهران، امیرکبیر، چاپ ششم، 1363، جلد 5، ص 529)
«دساتیر آسمانی» از همان آغاز، گروه بسیاری را فریفت و با نفوذ در ادبیّات فارسی و فرهنگ های لغت فارسی، تا اواسط عصر پهلوی در محافل فرهنگی و عامیانه نقل مجالس بود و گروه بسیاری از وفاداران به میراث های باستان آن را گنجینه ای سرشار از ادب و لغت پارسی کهن و میراثی تازه یاب و یادگاری از دوران باستان و برتر از اوستا پنداشتند.
«دساتیر» چهار صد سال توانست حضور خود در عرصۀ تاریخ، ادبیّات و فرهنگ ایران را حفظ کند و نمودی برجسته از نبوغ تاریخی شعوبیّه و نمونه ای از هزاران جعل ظریف آنها در عرصه های گوناگون عقاید، فرهنگ و تاریخ ایران باشد.
این کتاب به همراه چند اثر دیگر نوشته شده در قرون دهم و یازدهم به حلقۀ واسطی بین شعوبیان سنّتی با شعوبیان نوظهور عصر مدرن تبدیل شدند، تا در نهایت چراغ شعوبی گری به اتّکاء شووینیست هایی که از یک سو ریشه در تاریخ داشتند و از سوی دیگر از فرنگ الهام می گرفتند؛ فروغی دوباره از سر گیرد.
ب ـ شارستان چهارچمن
کتاب «شارستان چهارچمن» در قرن یازدهم هجری قمری به قلم «بهرام بن اسفندیار» پارسی، معروف به «فرزانه بهرام» تصنیف می شود. این کتاب کهن ترین منبعی است که از کتاب «دساتیر» نام برده است. در دیباچۀ کتاب، مؤلّف از شاگردان آذرکیوان معرّفی شده و طبق معمول شجره سازی تاریخی شعوبیّه، نسب بزرگوارش به حضرت وخشور ساسان پنجم می رسد.
کتاب «شارستان چهار چمن» معجونی است عامیانه از روایات کهن شعوبیّه، افسانه ها، روایات، اخبار و قطعات کلامی، تاریخی و سیاسی گذشته های دور و نزدیک که به تصریح کاتبان آن، مطالب چمن (بخش) چهارم (در ذکر فلک الافلاک) میراث قرون چهارم و پنجم و ششم معرّفی شده است.
مؤلّف کتاب یک شعوبی افراطیِ رندِ وفادار به سنن منسوخ باستان بوده و کوشیده تا میراث عامیانۀ شفاهی و کتبی شعوبیّه را یک جا گردآورده و تدوین نماید و خود نیز در دفاع از میراث کهن و طعنه به دین تازی بر آنها بیفزاید. ابراهیم پورداود که از شناخت ماهیّت مؤلّف و محتوای کتاب و اهداف آن عاجز بوده، در کمال درماندگی، متحیّرانه می نویسد:
« سراسر کتاب با آیات قرآن و احادیث و مسائل فلسفی و تصوّف و عرفان آراسته است. گویا نویسنده خواسته است میان اسلام و مزدیسنا سازشی بدهد. شاید مقصود دیگری هم داشته که من درنیافتم. روی هم رفته کتاب شگفت آمیزی است. » (شعوبیّه ناسیونالیسم ایرانی، ص 342)
دکترمحمّد معین هم یا بر اساس برداشت و شناخت خود، یا بر پایۀ گفتار پورداود می نویسد:
« ظاهراً نویسنده در این کتاب خواسته است میان اسلام و آیین زردشتی سازشی دهد. » (فرهنگ معین، ج 5، ص 860)
کتاب «شارستان چهارچمن» حاوی تمامی شعارهای تاریخی شعوبیّه است و قصد آن عبارت از تبرئه، تطهیر و تعظیم مطلق پادشاهان اساطیری و تاریخی و عقاید و آرای ایران باستان می باشد، که با سبکی برتری جویانه نسبت به شعائر و عقاید اسلامی مطرح می گردد.
علی بابازاده