وقتی دو نفر شطرنج رو شروع میکنند اولین کار این است که با سرعت تمام بدنبال چیدن مهره ها سرجاهایشان میباشند تا بدون معطلی با همان آمادگی ذهنی وارد جریان بازی بشوند. بدون نبودن یک مهره نمیتوان وارد بازی شد و درست هر آنچه طرف مقابل دارد تو هم باید داشته باشی تا فارغ از پیروزی یا باخت بتوانی بازی را شروع بکنی، در فوتبال هم اینطور میباشد مربیها بنابر شناخت و آنالیزشان از تیم مقابل قبل از بازی شروع به مهره چینی میکنند و برای هر خط و بازیکن طرف مقابل سعی میکنند یک مهره کارآمد و البته هم قواره آن بگذارند تا بتوانند بازی را انجام دهند.
سال پیش یک نفر اهل رامسر در اینستاگرام به من گفت: ایران کشور فارس و تورک هست جنگ بین این دو میباشد بقیه توان جنگیدن با اینها را ندارند در دنیای قدرت و سیاست نمیتوان با تعارف و یا رودربایستی حقیقت مسئله را عوض کرد اگر روی کاغذ بلوچ، کورد، لر، عرب و بقیه را هم در کنار تورکها بعنوان جبهه غیرفارسها و در مقابل فارسها را قرار میدهیم در میدان عمل اینچنین نیست پیشاهنگ و محوریت اصلی در جنگ با شوونیزم فارسی، تورکها میباشند بدون تورکها عملاً نمیتوان مبارزه و جنگی علیه پانفارسیسم متصور بود اگر اینها را به دو سوی بازی و دو جبهه جنگ تقسیم بکنیم آنسو صدای آمریکا، بی بی سی، منوتو، ایران اینترنشنال، سلطنت طلبان، مجاهدین، مسیح علینژاد، آمدنیوز، اصلاح طلبان، نویسنده ها و تحلیلگران قهار و سخنوران زبده و قدرتمند میلیونها دلار سرمایه و امکانات و حامی فراوان دارد در داخل دارای دولت، سلاح، ارتش، روزنامه و رسانه است.
و اینطرف حرکت ملی آزربایجان فقط هزاران فعال و نویسنده و شخصیتهای دست خالی که جز اندیشه و قلمشان چیزی ندارند
این صفحه شطرنج پانفارسیسم و آزربایجان بود یک طرف هم شاه دارد و هم وزیر، هم فیل دارد هم اسب
یک طرف هم با سربازانی که پشتشان خالی شده بدون مهره هاج و واج مانده اند ولی بزرگترین موهبتی که جبهه ملت تورک دارد اتحاد درون یک دایره میباشد پانفارسها اگرچه از پول و شرایط بهتر مهره های قویتر برخوردارند ولی بینشان خیانت فساد و جنگ قدرت برقرار است.
ولی ملت تورک و فرزندانش بدون آلودگی به تخت قدرت کنار هم قرار گرفته اند اما بازهم اینها دلیل نمیشود که ما بتوانیم با هیولای شوونیزم پارسی بجنگیم جبهه پانفارسیسم در سالهای اخیر 4 شاه مهره بدست آورده که یکی از این چهارتا بصورت ویژه ای مهمتر بود
آمدنیوز_علی جوانمردی_فخرآور_مسیح علینژاد
این چهارتا افکار عمومی در ایران را طی سالهای 95 تا 98 کاملا تحت کنترل درآورند و چندین بار هم مردم را به خیابانها کشانده برخی کارها را هم انجام دادند در سطح دولتها و اذهان بین المللی هم خوب جا باز کردند.
در مقابل همه این شاه مهره ها تنها قلم نویسندگان آزربایجان بود که تمام زور خود را برای عدم پیوستن تورکها به جریان براندازی و پروژه تغییررژیم بکار گرفته بود.
تمام انرژی قلم نویسندگان حرکت ملی صرف این مسئله شد و البته ملت تورک هم پشت نخبگان خود ایستاد و صفش را از انقلاب پارسی جدا نمود.
و گرنه الان در ایران وضعیت بسیار متفاوت بود در اواخر و لحظات حساس این بازی مرگ و زندگی سه اتفاق مهم رخ داد که جبهه قوی و پرمهره ی پانفارسیسم را زمین گیر و نفسی تازه بر جبهه تورکها بخشید.
نخست روح الله زم دستگیر شد پس از او بزرگترین یاور و امید براندازان پانفارس یعنی ترامپ بطور شگفت انگیزی شکست خورد و نتوانست برای دومین بار رییس جمهور آمریکا شود که اگر میشد باز شرایط اینطور نبود.
سومین حادثه شروع عملیات آزادسازی قاراباغ بود، این اتفاق در غیرقابل باورترین زمان رخ داد و موجب شد نام آزربایجان دوباره به شکوه و عظمت گذشته ی خود باز گردد اتحاد در حرکت ملی و پشتیبانی جانانه ملت و خبرهای خوشحال کننده ای که هر روز میشنیدیم و شهرهای قاراباغ یکی پس از دیگری از یوغ و اشغال دشمن آزاد میشد، آزاد شدن قاراباغ امید و انرژی بزرگی بر روح تورکها دمید.
و شکست ترامپ و دستگیری زم و چندنفر دیگر پانفارسها را بسیار آشفته کرد فرمول بسیار هوشمندانه ی فعالان ملی که بر اساس آن ملت آزربایجان به سکوت ادامه داد و قاطی هیچگونه حرکات فارسها نشد، پانفارسها را دچار یک جنگ فرسایشی و نفس گیر با حکومت کرد هرچه زورشان را زدند نتوانستند با وجود محیا بودن شرایط، حکومت را از کار بیندازند و این موجب افسردگی و گسست در جبهه شوونیستها شد. هرچه تورکها به سکوت و بی تفاوتی ادامه دادند بیشتر جبهه پانفارسیسم مجبور به واکنش شد این واکنشها دردها و حقایق تبعیض ستم و بی عدالتی حکومت فارسها طی صدسال اخیر را برای همگان آشکار کرد.
اگر بصورت فیزیکی مهره هم نداشتیم ولی ما توانستیم با پانفارسها بازی کرده آنها را در حالت کیش و آچمز قرار دهیم
بزرگترین مشکلمان این وسط نبود یک شاه مهره مقابل مسیح علینژاد بود که از موضوع حجاب اجباری وارد شده بود و مثل سیل دختران و زنان را به خود جلب میکرد.
و مادر کائنات برای آزربایجان هیچگاه قهرمان و پهلوان کم ندارد اگر رستم گفتند کوراوغلی گفتیم اگر حافظ و سعدی گفتند فضولی و نسیمی گفتیم شجریان به رخ کشاندند عالیم قاسیموف به رخ کشاندیم.
تار نواختند و قوپوز نواختیم از آرش و داریوش دم زدند از جهانشاهان خانها پاشاهایمان دم زدیم و نهایت “قیزیل باشلی مینابویلو ایگید آصلانیمیز موغان قیزی
سئویل” مان مقابل مسیحشان ایستاد و پرسید نظرت به زبان اجباری چیست؟
و این کیش و مات جبهه شوونیزم بود.
اگر زنی شیرزنی در قواره مسیح نداشتیم حالا با افتخار باید بگویم داریم بله داریم جای این شاه مهره را هم پر کردیم و پس از این نوبت پایان دادن به این بازیست.
اگر آنها شروع کردند ما آن را پایان خواهیم داد آنطوری که بخواهیم.
رحمان اوکتای