از رویکرد عرب ستیزانه و حسّ برتری نسبت به قوم عرب هم نشانه هایی از دوران ساسانی به یادگار مانده است. این احساس مستلزم شناخت از خود و دارایی های مادّی و معنوی خودی می باشد و قوم پهلوی زبان به نوعی خود را در آیینۀ عرب دیده و می شناسد و به مشخّصه های هویّتی خود حساس می گردد و در نهایت رأی به برتری خود در برابر اعراب یا ستیز دائمی با این قوم می دهد.
عصر ساسانی به کلّی از منازعه با اعراب خالی نبوده است. ساسانیان دولت دست نشاندۀ حیره را برای ممانعت از هجوم اعراب در صفحات غربی ایران علم کرده بودند.
برخورد نظامی و حتّی شکست قوای ایرانی از اعراب در اواخر عهد ساسانی و پیش از جنگ های اعراب مسلمان و غلبۀ کلّی آنها بر ایران؛ مسبوق به سابقه بود. وقتی پیدایی مقابلۀ قهرآمیز پهلوی زبانان در دوران آغازین اسلامی با عرب را در کنار این سابقۀ تاریخی قرار می دهیم، لاجرم معتقد می شویم که نگاه عرب ستیزانه در ایران مسبوق به سابقۀ تاریخی است و در این راه عواملی چون: شناخت از خود و هویّت خود در تصادم با اقوام همسایه و سابقۀ رقابت و برخورد نظامی مدخلیّت دارند.
ـ همراهی زرتشتیان با شعوبیان
زرتشتیان ایرانی کمابیش در پیشبرد برنامه های شعوبیان سهیم بوده اند و نفس تلاش شعوبیّه برای گنجاندن پیروان دین زرتشتی در زمرۀ اهل کتاب یا جعل احادیث از معصومین علیهم السّلام در تأیید دین زرتشتی و ستایش از زرتشت حکایت از آن دارد که پیروان این دین با شعوبیه اشتراک مساعی داشته اند. از طرف دیگر گروهی از زرتشتیان برحسب ظاهر اسلام آورده بودند، امّا ایمان آنها ایمانی قلبی و مبتنی بر شناخت نبود.
این گروه در عمل بر همان دین سابق بودند و تلاش برای وجاهت بخشیدن به زرتشتی گری ریشه در این اعتقاد داشت. جناح زرتشتی شعوبیّه در قرون اوّلیّۀ اسلام آثاری چون: دینکرت، زند و هومن یسن، کارنامۀ اردشیر بابکان و نامۀ تنسر را آفرید و فعالیت فرهنگی این گروه کمابیش در قرون بعدی هم جاری بود. آخرین دستاورد این گروه در سده های نهم و دهم به خلق کتاب «دساتیر آسمانی»، «شارستان چهار چمن» و «دبستان المذاهب» ختم شد.
شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن/ وجود عرب ستیزی در عصر ساسانی
علی بابازاده