ایران بجز اینکه در حوزه های محیط زیست_صنعت و تولید_اقتصاد_ساختارهای آموزش و بهداشت_خانواده و جوانان با فاجعه ها مواجه هست، به اندازه همه اینها روبروی یک خطر بزرگ در حوزه راه و شهرسازی قرار دارد.
همیشه مسئولان ایران به مردم از امنیت سخن گفته اند و مدعی شدند هرچه هم نباشد بالاخره امنیت داریم
ولی هیچگاه امنیت را به معنای واقعی و گسترده آن تعریف نکرده اند.
امنیت شغلی،امنیت مالی،امنیت خانواده،امنیت بهداشتی،امنیت سیاسی،امنیت فکری،امنیت رفاهی،امنیت جاده ای،امنیت عمرانی و معماری و دهها نوع دیگر که شمال کلمه امنیت میباشد.
مسئولان ما، ایران را با کشورهای سقوط کرده و جنگ زده منطقه مقایسه کرده و گفته اند که همین که آمریکا و داعش و القاعده در اینجا حضور ندارد و کسی شما را نمیکشد و به خانواده تان تعرض نمیکند پس دارای امنیت هستید.
ولی اگر از دایره خاورمیانه خارج میشدند و کشور را با کره جنوبی ژاپن و اروپا مقایسه میکردند آنگاه مسئله امنیت به کلی مفهومش عوض میشد.
یک کشور بزرگی مثل ایران نمیتواند برپایه سخنرانیهای ایدئولوژیک و هیجانی امثال رائفی پورها،حسن عباسی، و کارشناسان خالی باف صداوسیما به قدرت منطقه ای و جهانی تبدیل شود.
بد و بیراه گفتن به آنگلاساکسون و فراماسون دردی از ما دوا نمیکند نمیتوان بلوف بافت و ادعای قدرت داشت هر کشور بجز ماشین نظامی و دفاعی باید دارای اندیشه و منطق هم باشد.
از غرب مثال نمیزنم به همین چین، توجه بکنیم
بعنوان دومین ابرقدرت جهان با جماعت میلیاردی و آنهمه عظمت و قدرت آیا دیده ایم که مسئولان و رسانه های چینی
بیفتند به دنبال اینکه کدام بازیگر آمریکایی فراماسون هست یا نه و یا قصه بگویند و الکی از قدرت خود و آینده های شگفت انگیز دم بزنند؟
ایرانی و ایران همینه در زمان پهلوی هم اینچنین بود محمدرضا جشن های مسخره 2500 ساله برگزار میکرد در تلویزیون می نشست و رنگ چشم و موی اروپاییها را مورد حمله قرار میداد.
از دروازه های تخیلی تمدن جدید حرف میزد.
آمریکا بهش تعظیم میکرد انگلیس خاک پایش را میبوسید.
ولی نهایت دیدیم که همه اش نمایش و جوکی بیش نبود.
دانشمندان سخنور حراف ولی در عمل هیچ و پوچ
واقعا چرا ما نمیپذیریم چرا نمیخواهیم واقعیتها را قبول کنیم.
اینهمه عذاب فاجعه حادثه بدبختی و فلاکت دقیقا در چه نقطه ای میخواهیم بفهمیم که ایراد داریم ضعیف هستیم و راه اشتباه را طی کرده ایم.
این از هواپیماها این از خودروها و جاده ها
این از اقتصاد اینهم از ساخت و ساز
ما جای سالمی نداریم…
تا میخواهیم با پنهان کاری و حفظ ظاهر ادامه دهیم واقعا تا کی؟
اصلا هم فکر نکنید سیاستمدار و مسئول هستید تصور کنید یک آدم ساده در یک مملکت زندگی میکنید
آیا احساس نمیکنید که در همه بخش ها وضعیت از بحران هم فراتر رفته؟
مملکتی که اینطور به سمت نابودی و فلاکت حرکت بکند آیا در آن دین و اعتقاد و اصولهای معنوی مفهومی خواهد داشت؟
ایران در حال حاضر یک بمب بسیار خوفناک ساعتی هست که بجز خود میتواند پیرامونش را هم به ورطه نیستی بکشاند
اگر فردا زلزله ای در کلانشهرها رخ بدهد میدانید چه میشود یا با وجود اینهمه کشورهایی که ایران با آنها مشکل دارد
اگر یک برخورد نظامی پیش آید تصور میکنید چه خواهد شد.
ساختمانهایی و سازه های دیگری که خود به خود ویران میشوند اگر حادثه طبیعی یا جنگی رخ بدهد شهرها با خاک یکسان میشوند و یک فاجعه عظیم انسانی رخ میدهد که میلیونها انسان کشته میشوند
چون شهرها و سازه ها هیچ مقاومتی ندارند یک عده سودجوی بیشرف برای مال اندوزی شروع به ساختمان سازی کرده اند
شهرک زده اند برج و پاساژ ساخته اند آپارتمان احداث کرده اند.
که 90 درصدشان اگر حادثه ای رخ دهد بر سر ساکنین فرو خواهد ریخت
جاده ها راهها خیابانها پل ها همه اشان در چنین وضعیتی هستند.
در حوادث همین راه و جاده ها میتواند ایران را زمین گیر بکند چون این راهها فورا میتوانند از بین بروند همانطور که رفته اند وقتی زیرساختهای ساده و حیاتی یک کشور در چنین وضعیتی باشد این کشور واقعا در مسائل تکنولوژی صنعت فضا تجارت و امور نظامی میتواند با دیگران وارد رقابت شود؟
بزرگترین خیانت را همین استراتژیستها به این کشور میکنند رائفی پور و عباسی بجای آنگلاساکسون و فراماسون باید به حقیقتهای مذکور اشاره بکنند و اگر عقلی داشته باشند راهکارهایی ارائه دهند تا زیرساختهای مادر و حیاتی کشور اصلاح و درست شود جاده ها،خودروها،هواپیماها،آب و هوا، الان هم ساختمانهای کشنده درد اینهاست فاجعه و خطر اینهاست اگر اینها اصولی و قوی نباشند دیگر مسائل هیچ اهمیتی نخواهند داشت
بنابرین مسئولان شهری استانی و کشوری باید یک فکر اساسی به حال این کشور بکنند چون خودشان هم در اینجا زندگی میکنند و این فاجعه ها شامل حال آنها و اقوامشان هم میشود.
358