فرماندهان تورک و رژیم تورک ستیز – یوسف صمدی
ضرب المثلی است که میگوید برای رقص تانگو ۲ نفر لازم است.
برای سرکوب مردم تبریز, دستگیری فعالین مدنی, ارسال کمکهای نظامی به ارمنستان, ایجاد اختلاف میان مردمان استانهای آذربایجان شرقی و غربی, و اردبیل و برای کنترل نظامیان تورک بهتر است که از سیاست “اختلاف بیانداز و حکومت کن” استفاده کرد و برای این کار همکاری فرماندهان ترک مانقورد و بیسواد، چاپلوس و مطیع مرکز با جلادانی مثل ابراهیم رییسی مهم و ضروری میباشد.
بنا به گزارش سایت ایران بریفینگ, “در اقدامی غیر منتظره و برای اولین بار در طول تاریخ سپاه پاسداران فرماندهی یک منطقه عملیاتی و البته حساس را به یک فرمانده فاقد سابقه حضور در جنگ و فاقد دوره #دافوس واگذار کردند.
با حکم فرمانده کل سپاه، سرتیپ دوم پاسدار جلیل بابازاده فرمانده سپاه حضرت عباس استان اردبیل به عنوان فرمـــانده جدید قــــرارگاه منــــطـــقهای عاشـــورا در تبریز معرفی شد.
قرارگاه منطقه ای عاشورا، یکی از قرارگاههای دهگانه سپاه در کشور است که زمانی تنها برای هماهنگی یگانهای نظامی سپاه در برابر تهدیدات سخت(حمله خارجی) شکل گرفته بود ولی پس از حوادث آبان ۹۸ این قرارگاهها ماموریت سرکوب داخلی را نیز بر عهده گرفتند.
فرمانده سابق قرارگاه عاشورا محمدتقی اُصانلو نیز به سمت فرماندهی #قرارگاه_حمزه_سیدالشهداء (شمالغرب ایران) منصوب شد.
#جلیل_بابازاده متولد محله معجز اردبیل، دارای تحصیلات اول دبیرستان و فاقد سابقه جبهه در دوران جنگ ۸ ساله است. وی از جمله سرداران فاقد تحصیلات متوسطه و آکادمیک و #دانشکده_فرماندهی_و_ستاد(دافوس) است که بعلت لمپنی ذاتی و فرمانبرداری چاپلوسانه از فرماندهان رده بالای مرکز، پلههای ترقی را طی نموده و ۱۵ سال فرماندهی #سپاه_استان_اردبیل را علیرغم انتقادات شدید بر عهده داشت.
وی در طول فرماندهی تیپ ۳۷ اردبیل در چند ماموریت در غرب کشور حاضر شد که در اکثر این ماموریتها بعلت بیلیاقتیهای نظامی تلفات زیادی را متحمل شدند.
۲ ویژگی بارز بابازاده اطاعت محض از مرکز، حوزه نمایندگی ولی فقیه و حفاظت اطلاعات است قابل ذکر است که شهر تبریز علیرغم جایگاه مهم نظامی در آذربایجان، بنا به سیاستهای امنیتی به ندرت مسئولیتهای نظامی ارشد آن به فرماندهان تبریزی سپرده میشود و برای کنترل جو انتقاد نیز سعی میکنند افراد کاملا سرسپرده و مانقورد از دیگر استانهای آذربایجان را به فرماندهی #سپاهعاشورا یا مراکز مهم نظامی دیگر از جمله قرارگاه عاشورا انتخاب مینمایند.
البته سطح سواد جلیل بابازاده در حد دبیرستان نیست و مدرک ایشان در حد دوم راهنمایی یعنی همسطح سواد ابراهیم رییسی میباشد بنده آقای جلیل بابازاده را از نزدیک میشناسم ایشان مربی آموزش نظامی بنده در شورابیل اردبیل در دوران جنگ ایران و عراق بودند که بعدا برای حضور در جبهه عازم شلمچه شدم.
اما چطور میشود که اینگونه افراد بیسواد و بیشعور برای آینده و سرنوشت ۸۰ میلیون ایرانی و از بین اینها ۴۰ میلیون ترک، بعنوان تصمیم گیرنده انتخاب میشوند برمیگردد به سیاست فاشیستی این نظام که همیشه افراد نالایق و بیسواد را بعنوان بهترین افراد برای سرکوب و پیشبرد افکار پلید خود استفاده میکنند و به همین دلیل است که رییسی بیسواد توسط خامنهای با عنوان رییس جمهور منتصب میگردد با بودن رئیسی طبیعتا سواد دیپلمه خامنهای مثل درجه دکتری خواهد بود رئیسی خوب میداند که با شش کلاس سواد لیاقت مدیریت یک توالت عمومی را هم ندارد چه برسد به یک مملکت ۸۰ میلیونی. جلیل بابازاده هم خوب میداند که انتصاب ایشان در جایگاه شهید مهدی باکری بعنوان فرماندهی قرارگاه عاشورا به مثابه تدریس کلاس فیزیک دانشگاهی توسط یک دانش آموز اول ابتدایی میباشد و اینکه چرا بابازاده اصلا این انتصاب را پذیرفت برمیگردد به اینکه تا زمانی که دستور از تهران بیاید ایشان به هیچ عنوان توانایی نه گفتن در هیچ کاری را ندارند فرقی نمیکند دستور فرماندهی قرارگاه عاشورا باشد یا سرکوب مردم معترض و یا دستگیری و شکنجه فعالین مدنی تورک
این سیاست رژیم فاشیستی است که یک فرد غیربومی بیسواد را در راس امور استانهای دیگر میگذارد تا همیشه بین آحاد مردم تفرقه و خصومت باشد اینگونه میشود که رسیدگی به مسائل اصلی مانند بیکاری، پیشرفت اقتصادی، نابودی محیط زیست، گرانی، فقر و فساد در سایه قرار میگیرد و زمان و انرژی مردم معطوف اهداف پلید مرکز میشود.
رئیسی با انتخاب کابینه خود با بیش از ۹۵% فارس و دیدار با نخست وزیر ارمنستان و دخالت در امور آزربایجان در اولین روز کاریاش نشان داد که فاشیستترین و ضد تورکترین رییس جمهور ایران خواهد بود امید است ملت تورک ایران مخصوصا نظامیان تورک بیدار شوند که هدف این رژیم ایجاد اختلاف و نابودی فرهنگ، زبان و کلا موجودیت تورکها میباشد.
رژیم فاشیستی از سالیان پیش دنبال نابودی فرهنگ، زبان و هویت تورکها بوده است و در این مسیر همیشه با اجیر کردن تورکهای مزدور و خودفروش و بیلیاقت به اهداف شوم و پلید خود دست یافته است.
در ۳۲ سال گذشته تعداد تورکها در کابینه چهار رییس جمهور پیشین از ۱۵% به کمتر از ۵% تقلیل یافته است در کابینه پیشنهادی رئیسی هم از ۴۰ میلیون تورک بجای ده وزیر تورک نسبت به جمعیت ایران فقط یک تورک وجود دارد در مجمع تشخیص نظام هم تعداد تورکها کمتر از ۵% است در شورای نگهبان درصد تورکها صفر میباشد! اینها باعث میشود که در زمان تخصیص بودجه، تاسیس مراکز علمی و صنعتی، انتصاب مسولین در مراکز مهم و حساس کشور، وزارتخانهها، سفرا و پروژههای رفاهی و فرهنگی، مناطق تورکنشین سهمی از سفره انقلاب نداشته باشد با وجود اینکه در زمان جنگ تورکها بیشترین حضور در جبهههای جنگ را داشته و بیشترین شهید را هم نسبت به درصد جمعیت داشتهاند اما در این چهار دهه آنچه که عاید تورکها شده است چیزی بجز فقر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی نبوده است منابع مناطق تورکنشین به یغما برده میشود بیکاری و اعتیاد بیداد میکند و مردم این مناطق مجبور میشوند برای امرار معاش به پایتخت کوچ کرده و در خیابانها سرگردان شده و یا به شغلهای کارگری و دستفروشی پناه ببرند. تحقیر و تخریب فرهنگ و زبان مادری روز به روز بیشتر میشود و بر شدت آسیمیلاسیون افزوده میشود و به معترضان و مبارزان این رفتار ضدبشری و فاشیستی برچسب پان تورکیزم میزنند اما به سرکوب کنندگان، مقام و پاداش پیشکش میکنند.