من و استادم دکتر احمد نقیب زاده در خصوص ترکیه و ایران/علی افسر شهبازی
دکتر احمد نقیب زاده استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران هستند، بنده آشنایی حضوری با ایشان دارم و بارها پای صحبتهای ایشان نشسته ام… جناب نقیب زاده اخیرا طی مصاحبه ای با “اندیشکده ی دیپلماسی ایرانی” گفته اند: چرا جمهوری اسلامی لقمه را دور سرش می چرخاند، ترکیه و اردوغان بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی هستند…! ایران باید در اولین فرصت با آمریکا مذاکره کند!!!
میخواهم صحبتهای استادم را از دو زاویه ی علمی و احساسی بررسی کنم…
۱- بعد احساسی استاد… در روستای ما مردی بود بنام غفار؛ جناب غفار دو تا دایی داشت که هر کدام یکی از چشمانشان نابینا بود… این دو تا دایی همیشه با غفار دعوا و درگیری داشتند و نهایتا کارشان به دادگاه میکشد و دائی ها توضیحات لازم و مقصر بودن غفار را به قاضی ارائه میدهند و قاضی به غفار میگوید که از خودش دفاع کند… غفار در دفاع از خودش میگوید: والله جناب قاضی من مشکلی با اینها ندارم و اصل مشکل این است که من به تنهایی دو تا چشم دارم و دائی هام برا دوتاشون دو تا چشم دارند و همین امر باعث حسادت ایشان شده است… کار به ادامه ی این دادگاه ندارم و صرفا اشاره به این منظورم بود که جناب نقیب زاده را فقط حسادت چشمان زلال ترکیه، می آزارد وگرنه هیچ انسان عاقلی تلاش نمیکند که کشورش را با همسایه ی خود دشمن قلمداد کند…
۲- بُعد “علمی” نظریات “غیر علمی” استاد:
دکتر نقیب زاده بعنوان یک متخصص در حوزه ی سیاست باید مشکلات کشورش را ریشه ای بررسی کند و صرف خلق دشمنی با این همسایه و آن همسایه مشکلی را حل نمیکند… مشکل اصلی عقب ماندگی ایران، جمهوری اسلامی نیست و عامل اصلی پیشرفت ترکیه هم اردوغان نیست بلکه ریشه ی اساسی مشکل، شیوه ی نگرش این دو کشور به موضوع “عمق استراتژی سیاسی” در یکصد سال گذشته بر میگردد که آن را خیلی مختصر خدمت استادم که حداقل سی جلسه بعنوان دانشجو در کلاس درسش بوده ام توضیح میدهم…
استاد عزیزم… پیشرفت یک کشور، در یکسال یا یک دهه و یا دو دهه حاصل نمیشود… زمانی که بنیانگذار ترکیه (آتا ترک) در ترکیه، جمهوریت را بنیان نهاد تا دموکراسی حاصل از آن بعد از یکصد سال کشورش را آباد کند رضاشاه در ایران دموکراسی ناشی از مشروطه را گردن زده و تاجگذاری کرد تا بنیانگذار ریشه ی یک استبداد بی پایان در ایران شود تا یکصد سال بعد، ایران نابود این تاجگذاری گردد… استاد عزیزم در عصری که آتاترک برای حفظ کشورش در چاناق_قالا پنج ابر قدرت را در هم شکست رضاشاه با پذیرفتن نوکری همان قدرتها در ایران قدرت را در دست گرفت و در عصری که آتاترک برای ترسیم مرزهایش با انگلستان پنجه در پنجه انداخته بود رضاشاه بدستور انگلیس ایران را ترک میکرد و بیس های عمق استراتژیک ایران آنگونه ریخته شد و ترکیه اینگونه… و شما بعنوان یک معلم سیاست چه انتظاری از بیچاره ایران دارید … جناب استادم بی ادبی ست که دارم برای شما جواب مینویسم ولی باید بدانید که، همین ترکیه که زیبایی چشمهایش چشمانت را خیره کرده است از یکصد سال پیش بر تاریخ کشورش تکیه کرد و بر امپراطوری های گذشته اش نازید و نشان داد که ریشه در تاریخ دارد و از همان ریشه تغذیه کرد ولی شما یکصد سال پیش تیشه ای برداشتید و تمامی امپراطوری های قبل از خویش را ریشه زدید و آنها را شاهان بی عرضه (قاجار) قلمداد کردید و بدین ترتیب کشور را یک کشور بی تاریخ و بی ریشه نشان دادید و هرگز متوجه نشدید که یک کشور بدون پشتوانه ی تاریخی فقط باید حلقه به گوش باشد و اگر اینگونه کشورها دنبال عمق_استراتژیک باشند نهایت سر از سوریه و لبنان و یمن در می اورند و این سیاست جمهوری اسلامی نیز ریشه در اشتباهات یکصد ساله ی پدرانتان دارد…
استاد عزیز… ترکیه با وجود داشتن جریاناتی مثل پ_ک_ک تلاش کرد در داخل یک همبستگی ملی بوجود بیاورد ولی شما با داشتن ملتهای نجیبی چون ترکها هرگز برای حفظ همبستگی ملی تلاش نکردید بلکه تلاش نمودید هویت آنها را با کلماتی مثل آذری، ترک زبان، عرب زبان و غیره از بین ببرید و هرگز متوجه نشدید، کشوری که همبستگی ملی نداشته باشد عمق استراتژیک آن فراتر از عراق نمیرسد حال شمایِ استاد سیاست، چطور به جمهوری اسلامی توصیه میکنید که عمق سیاستش را برای آمریکا مهیا کند؟
استاد خوبم میدانم که در جواب دادن به شما، دارم پرده دری میکنم ولی باید بدانیم که از یکصد سال پیش که ترکیه بر واقعیتهای تاریخی خود چنگ زد شما بر موهومات تاریخی چنگ زدید… زمانی که آنها برای فرزندانشان سلجوقیان را کارگردانی کردند شماها برای کوروش، خیالها پرداختید… زمانی که اردوغان – باحچه لی در ملازگرد سالگرد یک پیروزی واقعی را جشن گرفتند احمدی نژاد در پاسارگادی خیالی حاضر شد که تاریخ در بود و نبودش شک دارد…
جناب نقیب زاده ی عزیز زمانی که همسایه ی ترک ما سیاست “تنش صفر با جهان” را تدوین میکردند شما با تاسی به کتابی بنام شاهنامه و جنگهای خیالی ایران و توران در بین ملت خود دشمنی خلق کردید چه برسد به همسایه ها و دیگران….
جناب استاد… وقتی کودکان ترک تاریخ عثمانیان را ورق میزدند و از آن برای امروزشان یاد میگرفتند کودکان شما در مدارس وادار میشدند تا دروغ بلند بالایی بنام آرش_کمانگیر را حفظ کنند که تیر خیالی آن فرسنگها در آسمان راه میرفت تا در نقطه ی دلخواه بیفتد و امروزه عمق استراتژی ما توسط همان کودکان دیروز که این شعر را حفظ کرده و امروز مسئولیت گرفته اند ترسیم میشود و نهایت میشود همین که میبینیم…
استاد عزیزم بیائید ایران را از نو بسازیم و برای جمهوری اسلامی نسخه نپیچیم… امروز جمهوری اسلامی میداند که برجام و مذاکره ی مستقیم با آمریکا میتواند چون نارنجکی خطرناک در آغوش آن منفجر شود و قطعا بعد از مذاکره بر اندوخته های اتمی، نوبت به دارایی های موشکی ایران خواهد رسید و بعد از آن بحث حقوق بشر را بر سر راه ایران خواهند گذاشت و بعد نیز بازوهای منطقه ای ایران را خواهند زد و از ایران نه شیری بی یال و دم بلکه شیری بی دست و پا خواهند ساخت… امروزه جمهوری اسلامی برنامه های ترکیه را درک میکند و ترکیه نیازهای ایران را در می یابد و در هیچ کجای تاریخ این دو کشور به این اندازه نیازمند هم نبوده اند و این اندازه دشمن مشترک نداشته اند…. گرچه اغلب سیاستهای ایران به خطا رفته است ولی تغییر آنها در این مقطع جز نابودی آن چیز دیگری نخواهد بود و امثال شما نیز بهتر است از سلف خود هاشمی رفسنجانی درس های لازم را گرفته باشید و بگذارید منطقه سیر طبیعی خود را طی کند…