هوموساکرها و مسئولان شهر اورمیه !
آگامبن فیلسوف قرن ما واژه هومو ساکر را برای شهروندانی داده است که در
عصر باستان جرمی مرتکب می شدند و
مورد غضب و خشم حکومت و حتی مردم قرار می گرفتند .
این افراد هر لحظه دیده می شدند ،
چه از طرف مردم و چه از طرف مامورین دولت
اعدام می شدند .
هومو ساکر ها می توانستند ، زندگی
کنند ولی نباید دیده می شدند .
آنها هر لحظه در معرض خشم مردم و
مسئولین بودند .
چندی پیش من از دیوانه ای به عنوان
مثال مطلبی نقل کردم ، یک نفر برایم
گفت : فلانی ممکن است پسر عمو های
ایشان ناراحت شوند !
گفتم :
من هنوز محصل هم نشده بودم ، این فرد
هر روز خدا بلا استثنا در کوچه خودشان
به درختی بسته می شد و هر روز
از طرف بستگان و همان پسر عموهای
خود به شلاق بسته می شد ، جلوی
چشمان کودکان روستا ، حالا از بردن
اسم او ناراحت می شوند ؟
امام جمعه شهر ما ، از جمع کردن معتادان سخن گفته است ، و مرا به یاد تمامی هومو ساکر های تاریخ انداخته است .
شهروند امروز تقریبا معادل همان
هوموساکر دیروزی است .
می تواند معترض شود ، باید جمع شود و حتی به قول رئیس مجلس لوله شود .
می تواند مریض شود ، نتواند روزه بگیرد
و یا بیمار شود ، معتاد یا دیوانه یا ایدز
داشته باشد و یا کرونا و آبله مرغان ،
نباید به چشم دیده شود ، اگر دیده شود
باید جمع بشود ، درست مثل اشغال ها ،
ما هومو ساکر ها را جمع می کنیم !
از اراذل و اوباش بگیر تا معتادین
و دیوانگان و روزه خواران و بد حجابان
وبد لباس ها را ، بد مو ها را ، بد زیر
چشم و ابرو برداشته ها را ، خواننده ها را ، نوازنده ها را و…..
خلاصه والضالین را .
فقط مسئولین حکومتی و دینی و اجتماعی متوجه یک مسئله نیستند ،
این هومو ساکرها ( شهروندان ) هر چه
جمع می شوند ، بیشتر می شوند !
چطور ممکن است ، مسئولین یک شهر
متوجه این پارادوکس وحشتناک
نشوند ؟
جمع کردن و حتی لوله کردن و حتی
کشتن ، چرا از آنها کم نمی کند ؟