پاسخ به: چرا مادران ایرانی دیگر انسانهای بزرگ نمیزایند؟
طبق روال روزانه و بنابر ضرورت کاریام، صبح اول وقت هر روز، نگاهی گذرا به سرتیتر اخبار و مقالات رسانههای فارسیزبان میاندازم. امروز بتاریخ سوم آذرماه ۱۴۰۳ برابر با ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴ به مطلبی برخوردم که، نویسندهاش ظاهراً دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان و… بنام «دکتر اسفندیار خدایی» بود.
ایشان مطلبشان را با سوال شروع و ادامه داده بود که ظاهراً میخواسته تلنگری بر وجدانهای خفته آحاد مردم ایران زده باشد.
در زیر، مطالب و سوالات جناب «دکتر اسفندیار خدایی» را با پیش نگارش {س:} و جوابهای خودم را با {ج-} مشخص کردهام.
در صورت تمایل بخوانید و قضاوت کنید.
دکتر اسفندیار خدایی- س: چرا مادران ایرانی دیگر انسانهای بزرگ نمیزایند؟
ج- مادران بالفطره انسانهای بزرگ نمیزایند، جامعه هست که به انسانها سمت و سو و شخصیت میدهد.
دکتر اسفندیار خدایی: مقایسه بزرگان و مشاهیر دوره پهلوی با عصر جمهوری اسلامی نشان میدهد که جامعه ایرانی دیگر انسانهای بزرگ پرورش نمیدهد.
ج- اگر دوره شاهنشاهی پهلوی، انسانهای بزرگ به معنای اخلاقمدار و متعهد پرورش داده بود، اول یاید خودش را از دیکتاتوری و جنایت مبرا میساخت و در این صورت شخصیتهای اخلافش که حاصل همان رژیم هست را، بر جان و مال و ناموس این مردم مسلط نمیکرد. مثلاً رضا پالانی(از طایفه پالونی معروف به رضا قزاق، رضا شصتتیر، رضا قدار، رضاخان و رضا شاه) از پیشرفت و غرب گرایی، نوک کوه یخی ظواهر آن همچون حجاب اختیاری را دیده بود، یعنی تسلط عمیق بر اوضاع جهان و جامعه خویش نداشت. همانطوری که خمینی (حاصل پرورش پهلوی) نیز اسلام را برابر با حجاب و اقتصاد را مختص الاغ میدانست و اینست که میبینیم کشور ایران با دارابودن یکدرصد جمعیت جهان و با هشت درصد ثروت جهان، یکی از ورشکستهترین کشورها در اغلب زمینههاست.
دکتر اسفندیار خدایی: در ابتدای حکومت رضاشاه، جمعیت ایران حدود هشت میلیون نفر غالباً ساکن روستاها و عشایر کوچنشین بود و بیش از ۹۵ درصد بزرگسالان بیسواد بودند. اکنون جمعیت ایران ۸۸ میلیون نفر است و تقریباً تمام بزرگسالان باسوادند. حدود سه هزار دانشگاه و ۹۶ هزار مدرسه در شهر و روستا دایرند که جای تحسین دارد. نعمت رسانههای ارتباطی مثل اینترنت، تلویزیون، ماهواره، تلفن، برق، جاده، وسایل نقلیه، دسترسی به کتابها، دانشگاهها و محتواهای دیجیتال را آسان کرده است.
ج- نتیجه؟
دکتر اسفندیار خدایی: اما آیا جمهوری اسلامی توانسته به اندازه عصر پهلوی شخصیتهای بزرگ علمی، روحانی، نظامی، سیاستمدار، هنرمند و نویسنده بزرگ تربیت کند؟ شما متولدین ۱۳۴۴ به بعد را پرورشیافته جمهوری اسلامی حساب کنید چون این افراد فقط دوران کودکی را در دوره پهلوی گذراندهاند و در عصر جمهوری اسلامی به سن بلوغ و تحصیل رسیدهاند. پس در این مقاله، کل جمعیت زیر ۶۰ سال را پرورشیافته جمهوری اسلامی حساب میکنیم.
ج- همانطوری که در سطور بعدی خود نیز اذعان دارید، شخصیتهای به زعم شما “بزرگ” را به ترتیب مختصر و مفید بررسی خواهیم کرد.
دکتر اسفندیار خدایی: از شاعران و ادیبان پرورشیافته عصر پهلوی شروع میکنم: شهریار، پروین اعتصامی، ملکالشعرای بهار، دهخدا، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، احمد شاملو، جلالآلاحمد، سیمین بهبهانی، سیمین دانشور، فریدون مشیری، نیمایوشیج، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی، کزازی و… حالا شما چند شاعر و ادیب همتراز این بزرگان که پرورش یافته جمهوری اسلامی باشند، را نام ببرید. من که سراغ ندارم.
ج- شهریار اگر با همان ذهنیت و به قول عوام « با همون فرمان پهلوی» میرفت، هیچگاه شهریار نمیشد. هرچند ذات طبیعت اغلب شعرا بر آرمانگرایی استوار است، اما همین شهریار تا زمانی که از جانب مادرش تلنگری برایش وارد نشده بود، در عالم هپروت افسانه آرش کمانگیر و رستم دستان فردوسی شعوبی سیر میکرد. تا زمانی که مادرش نهیب زده و میگوید: تو چطور شاعر نامآوری هستی که من مادرت یک کلمه از اشعارت را نمی توانم بفهمم؟! (اشاره به زبان شعری شهریار که به زبان غیرمادریاش یعنی دری تاجیکی دارد). از آن به بعد است که، شهریار با سرایش منظومه «حیدربابا، سهندیه، تورکیهیه خیالی سفر و…»، شهریار ملت خویش میشود.( اشاره به این شعر شهریار: «روم به شهر خود و شهریار خود باشم»)؛ پس مادران ابتداء بهساکن شخصیتهای بزرگ نمیزایند، بلکه مادر زمانه به شخصیت انسانها سمت و سوق میدهد. ضمن اینکه همان شهریار زمانی بنابر مقتضیات و هژمونی رژیم حاکم، در عالم هپروت باستانگرایانه سیر میکرد، همانگونه در زمان رژیم مثلاً جمهوری اسلامی نیز، بوقلمون صفت رنگ عوض کرد و « علی ای همای رحمت» را سرود! و ایضاً در وصف خمینی که مسبب این روزگار نکبتبار ماست چنین سروده است:
سیمرغ دین به کوری اسفندیار کفر
پرورد رستمی که کمین و کمان گرفت
خواهم شدن بهنعره، به خاک حکیم طوس
کان ژنده پیل زنده شد و هفت خوان گرفت
این «رهبر کبیر»، «خمینی بت شکن»
خط امان خود از «امام زمان» گرفت
سر پنجه «ولی» است کزین آستان برون
بیخ گلوی فتنه آخر زمان گرفت …
پروین اعتصامی: تورک و تورکزادهای که یک بیت شعر نیز در خدمت زبان مادریاش ننوشته است. اینان محصول همان آسیمیلاسیون به نفع زبان مونتاژی دری-تاجیکی بنام «زبان فارسی» بوده و هستند.
شفیعی کدکنی همان است که در کرسی دانشگاه، بر زبان ملل و اقوام غیرفارس ایرانی میشاشید!..
علیاکبر دهخدای قزوینی تورک تبار نیز با مانقورتی تمامقد، با تدوین لغتنامهای، اغلب کلمات ترکی را با منشأ فارسی مصادره کرده است.
بقیه حضرات شاعر و شاعره نیز دست کمی از شهریار، پروین و دهخدا ندارند.
دکتر اسفندیار خدایی: روحانیون نامدار پرورشیافته عصر پهلوی: امام خمینی، مطهری، طالقانی، بهشتی، رفسنجانی، خامنهای، منتظری، دستغیب، موسی صدر، مصباح یزدی، جنتی و علمالهدی همگی تربیتشده دوران پهلوی هستند. آیا شما شخصیت روحانی در تراز این بزرگان که پرورشیافته جمهوری اسلامی باشد یعنی سن او کمتر از شصت سال باشه، سراغ دارید؟
ج- همه این از نظر شما روحانیون نامدار پرورش یافته مکتب پهلوی، اکنون چونان دیوی دمار از روزگار این ملک و ملت درآورده و میآورند. خمینی که گل سرسبدشان بود، با آن کینه شتری تکلیفش مشخص است. اگر شما جانورانی همچون علمالهدی، روباهی بمانند علیاکبر هاشمی رفسنجانی، احمقی مثل سیدعلی خامنهای و نمیرالمومنین جنتی را شخصیتهای عالی دینی و نامآور میپندارید؛ که اینچنین نوشتهاید!!! بدانید که خودتان نیز در لیست احمقالحمقایان قرار دارید.
دکتر اسفندیار خدایی: در عرصه موسیقی نیز پرورشیافتگان دوره پهلوی همچنان میدرخشند: غلامحسن بنان، پرویز مشکاتیان، محمدرضا شجریان، جلیل شهناز، ابولحسن صبا، اکبر گلپایگانی، مسعود بختیاری، رضا سقایی، علیاکبر شکارچی، کیهان کلهر، شهرام ناظری، تاج اصفهانی، همایون خرم و بانوانی همچون حمیرا، هایده و مهستی و… آیا پس از انقلاب، در تراز این هنرمندان داریم؟
ج- بزرگمرد عالم موسیقی جمهوری آذربایجان (اوزئییر حاجیبَیلی) نیز در مکتب روسها پرورش بافته بود، همان روسیه که موجب جدایی ملتی واحد در وطن آباء و اجدادی خویش شدند. آیا از نظر شما، روسیه با آن پیشینه تجاوزگری و استثماریاش اعم از نوع «تزاری و کمونیستی»، همچنان قابل تمجید هست؟ ضمن اینکه عطف به سطور قبلی، حمیرا، هایده و اغلب نامآوران عرصه هنر (موسیقی، تئاتر، فیلم، دوبلاژ، رماننویس و… ) که به زبان فارسی آثار فاخری از خود برجای گذاشتهاند، تورکهایی هستند که با پشت کردن به زبان مادری خویش که همانا بمانند پشت کردن به مادر است، در سایه تبلیغ و تأمین سیستم شئوونیسم فارسی پهلوی اینگونه از ذات خویش مهجور ماندهاند و این چرخهی ظالمانه در زمان جمهوری اسلامی نیز ادامه دارد. ممکن است که بگویید: هنر مرز و زبان نمیشناسد»، اگر چنین است، پس چرا در بیوگرافی اکثر مشاهیر جهان به ملیت و منسوبیتشان تأکید میشود؟
حتی در زمینه نامآوران ورزشی «ایران» نیز، اگر تورکان را نادیده بگیریم، هیچ افتخاری در ته تغار ایرانگرایی نمیماند. از پوریای ولی خوارزمی تا غلامرضا تختی همدانی و علی دایی اردبیلی و … که البته پدیده علی دایی در خیانت به ملیت خویش، تا حدودی خیلی نوبر است.
دکتر اسفندیار خدایی: از نویسندگان و صاحبنظران علوم انسانی، پرورش یافته عصر پهلوی: علی شریعتی، احمد کسروی، عبدالحسین زرینکوب، عزتاله فولادوند، محمد مصدق، پروفسور حسابی (وزیر فرهنگ مصدق) حسین فاطمی (وزیر خارجه مصدق). اما آیا امروز اندیشمندان علوم انسانی در این تراز داریم؟ به پیشنهاد دوستان، نام آقایان رحیمپور ازغدی، حسن عباسی و علیاکبر رائفیپور را مینویسم که با احترام به این بزرگان، آنها را همتراز گروه رقیب در دوره پهلوی نمیدانم. لکن دست جناح اصلاحطلب و منتقدان و حتی مخالفان خارجنشین جمهوری اسلامی هم خالی است. امثال کروبی، میرحسین موسوی، تاجزاده، حجاریان، زیباکلام، سریعالقلم، ظریف و زهرا رهنورد همگی متولدین دهه ۱۳۱۰ و ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ هستند یعنی پرورش یافتگان مکتب طاغوت محسوب میشوند.
ج- علی شریعتی در حالی که برای مردم ایران قصهی « فاطمه، فاطمه است» را مینوشت، خودش با یار جانی مینیژوپ پوشش در خیابانهای فرانسه کیفور میشد و به ریش مردم ایران میخندید. احمد کسروی که در اصل بنده او را به لقب «کجروی» مفتخر میکنم، از آن دست خودفروختگانی هست که با یک من عسل هم نمیشود هضمش کرد؛ او علیرغم اینکه حقوقدان بود، نخود هر آشی نیز بود، از مورخی تا زبانشناسی با نوشتن کتاب کذایی « آذری یا زبان باستان آذربایجان» و آتشزدن دیوان حافظ و در نهایت ادعای پیامبریش که سر سبزش را بر باد داد. محمد مصدق نیز با ملیکردن صنعت نفت، در مقابل چهار درصد سود نفت ایران که به انگلیس میرسید، از پنجاه درصد سود نفتی اعراب که به صورت مشترک در ید قدرت ایران بود، کشورمان را محروم کرد و اینک مردم بیخبر از همه جا، به یک عامل ماسونی به دیدهی قهرمان ملی مینگرند! ضمن اینکه او نیز به شدت بر علیه زبان و فرهنگ مادری خود، یک تورک آنتیتورک بود. در مورد علیاکبر رائفیپور، حسن عباسیها و زیباکلام بوقلمون صفت که «هم از آخور میخورد، هم از توبره»، همین بس که کافیست سری به کامنتهای مردم همیشه در صحنه در ذیل افاضاتشان بزنید، همینقدر ساده.
دکتر اسفندیار خدایی: حتی چهرههای نظامی پس از انقلاب نیز غالباً پرورش یافته عصر پهلوی هستند. مثل شهیدان مصطفی چمران، صیاد شیرازی، قاسم سلیمانی (متولد ۱۳۳۵) ابراهیم همت، محمد جهانآرا، عباس بابایی، عباس دوران و هزاران شهید جنگ تحمیلی.
ج- آن چمرانی که به عنوان پرورش یافته مکتب پهلویان برایش مینازید، با چریکبازیاش در لبنان، از پیشگامان نیروهای نیابتی هست که اکنون ریشه دوانده و با خرجی که روی دست مردم ایران گذاشته و میگذارند، سبب شده است که بیش از شصتدرصد مردم ایران در فقر و فلاکت فرو رفته و تا کمر در زبالهدانها دنبال تکه نانی میگردند. قاسم سلیمانی نیز شاخ شمشاد این طیف بود که بنابر اعتراف همرزمانش میلیونها دلار حاصل دسترنج ایرانیان را در چمدانها به دیکتاتور روسیه(پوتین) تقدیم کرد که دیکتاتور دیگری همچون بشار اسد را حفظ کنند و این کار منجر به قتل و آوارگی میلیونها شهروند سوری شد.
دکتر اسفندیار خدایی: امروز خوشبختانه نرخ باسوادی زنان بسیار بیشتر است و بانوان در دانشگاهها حضور فعال دارند. ولی آیا زنان بزرگی در تراز پروین اعتصامی، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، هایده و حمیرا و هنرمندان و بانوان سیاستمدار عصر پهلوی داریم؟ بله خانمها مریم میرزاخانی و انوشه انصاری از زنان خارج کشور قابل ذکرند.
ج- در اینصورت چرا این بزرگان علم و سیاست پرورش یافته مکتب پهلوی و سکاندار جمهوری اسلامی نتوانستهاند حامی امثال خانمها مریم میرزاخانی و انوشه انصاری باشند؟!
دکتر اسفندیار خدایی: جالب آنکه تمام سیاستمداران برجسته فعلی کشورمان تربیتشده دوره ستمشاهی طاغوت هستند، محمد خاتمی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد، ابراهیم رئیسی، مسعود پزشکیان و تمام معاونین روئسای جمهور فوق همگی متولدین دهه ۱۳۱۰ و ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ هستند. خوشبختانه آقایان پرورش یافته عصر پهلوی فداکاری کرده و همچنان جور تمام پستهای سیاسی را میکشند و سخت مشغول آبادانی مام میهن هستند!
ج- این بزرگان سیاست که به قول شما «سخت مشغول آبادانی مام میهن هستند!»، هر کدام در زمان اقتدار و حیات سیاسی خویش مظنون به جاسوسی اتاق فکر گراندلژ ماسونها بوده و هستند. حسن فریدیون(بعداً روحانی) ملقب به روباه بنفش، محمود احمدینژاد عامل اسرائیل با آن هاله نورش، ابراهیم رئیسی پرپکانی که با مرگ تقریباً زودهنگامش باعث شد تا فرهنگستان زبان فارسی از غناسازی لغات عجق-وجق محروم گردید و پرواز دلار به سقف شصتهزارتومانی نیز حاصل درایت آن پدیده قرن بود. مسعود پزشکیان نیز آشکارا پادو بچهی ضحاک ماردوش زمانه ( سیدعلی خامنه) است و بارها بر این نکته تأکید کرده است که: او از خود برنامه(درایت) ندارد و تابع منویات و خطوط کلی رهبر نظام میباشد و برای بازارگرمی در هیاهوی انتصابات فرمایشی جهت مشروعیتبخشیدن به نظام قهری و کشیدن مردم قهرکرده به پای صندوقهای رأی کذایی وارد گود شده و خود نیز اذعان کرده است که قرار نبوده رئیسجمهور برگزیده شود. اما رژیم در دقیقه نود در شرایط آچمز قرار گرفت و شد آنچه نباید میشد.
دکتر اسفندیار خدایی: به نظر شما چرا پرورشیافتگان جمهوری اسلامی کمتعدادتر و کوتاهقامتتر از پرورش یافتگان عصر پهلوی و دوره مشروطه هستند؟ تعدادی از پاسخها و کامنتهای کوتاه برگزیده شما را در کانالم منتشر میکنم. خود نیز نظراتی در این زمینه دارم. لکن این نوشتار فقط مسئله را مطرح میکند، مسئلهای که میتواند موضوع پایاننامهها و رسالههای پژوهشی باشد.
ج- اگر قائل به شفافیتسازی و دمکراسی هستید، بدیهیست که این جوابیه ما را نیز از صفحه خودتان منتشر خواهید کرد؛ در غیر اینصورت از حرف تا عمل راه درازی در پیش دارید.
✍: حبیب ساسانیان(یاکاموز) روزنامهنگار مستقل