متأسفانه ما امروز که احساس استغنا از فرهنگ و تمدن جهانی را که میکنیم، این ریشه در خودبزرگبینی تاریخی همیشگی ما دارد. ما مردمان ایران اصولا در تمام تاریخمان، مردمی «خودبزرگبین» بودهایم و این صفت مذموم حتی امروز نیز در ما تداوم دارد و همین عامل نیز در تمام طول تاریخ و البته امروز اسباب سرگشتگی ما بوده است. خودبزرگ بینی – چه در یک فرد و چه در یک جامعه – از اصناف توهم و صفتی مذموم و البته باعث ایجاد دافعه در ما شده است. پارسیان اینجوری بودهاند، ایرانیان آن جوری بودهاند، اصولا – اصولا صرف نظر از صدق و کذب تاریخیش – نوعی احساس استغنای فرهنگی و تمدنی در ما ایجاد کرده و باعث شده ما خود را در جهان، «تافته جدا بافته» و یا «از دماغ فیل افتاده» قلمداد کنیم و چونان فردوسی گمان باطل و متوهمانه ببریم که «هنر نزد ایرانیان است و بس»؟! همین اخلاق متوهمانه احساس بینیازی از فرهنگ و دیگران ما را در طول تاریخ، مردمانی «دگرناپذیر» کرده، به طوری که ما حتی امروز نیز نتوانستهایم تنوع فرهنگی و زبانی و مذهبی در داخل و ورای مرزهایمان را به یک «فرصت» تبدیل کنیم و همیشه آن را یک «تهدید» و «فوبیا ی مستمر تلقی کردهایم، در صورتی که اگر مواجههای «دگر پذیرانه» با مقوله تنوع هویتی در داخل و در ورای مرزهایمان با ملتهای دیگر داشتیم و آن تنوعات فرهنگی و زبانی و مذهبی را به رسمیت میشناختیم، جای «تخاصمات» زبانی و فرهنگی و دینی و مذهبی را «تعاملات» زبانی و فرهنگی و دینی و مذهبی در داخل و در بیرون مرزهای ایران میگرفت.
حقیقت این است که ما با این «خودبزرگ بینی» و «نژادپرستی» و «خودستایی» های متوهمانه و متکبرانه نه در داخل کشور میتوانیم بین اقوام مختلف رابطه حسنه و عادلانه برقرار کنیم و نه با کشورهای همسایه مان خواهیم توانست رابطه خوبی داشته باشیم. چنان که متاسفانه این مشکل را هم در داخل داریم و هم در ارتباط با کشورهای همسایه. وقتی تمرکز ما بر یک زبان خاص، بر یک دین خاص، بر یک مذهب خاص در اداره کشور است و همان را هم وارد قانون اساسی خود کردهایم، این به معنای به رسمیت نشناختن «تکثر» فرهنگی، اجتماعی در کشور است که ریشه آن در همان «خودبزرگبینی» و «اگوسانتریسم» یا همان «خود مرکز پنداری» است. افکار «خودمرکزپندارانه» فارغ از اینکه آلوده به توهم هستند، به طور بالقوه استعداد راندن جامعه به سوی نوعی فاشیسم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را دارا هستند. پس به همین دلیل نیز باید از افکار اگوسانترالیستی فاصله گرفت و جامعه را نیز از آن حذر بدهیم.
محمد حکیم پور