کشاورزان زحمت کش، باغداران و فعالان صنعت کشاورزی حال و روز خوشی ندارند!/سعید مینایی
برای آشنایی با عمق فاجعه ای که کشاورزی شهرهای آذربایجان در جدالی نفس گیر با آن دست و پنجه نرم می کنند، لازم نیست که به آمار و اعداد و ارقام متوسل بشویم و یا به اخبار و گزارشات محرمانه دسترسی داشته باشیم.!
نگاهی هرچند گذرا به صدها تن میوه تلنبار شده در کنار جاده ها، تغییر الگوی کشت در قطب های اصلی کشاورزی از محصولات استراتژیک به ارقام بازارپسند، تخریب باغات و مزارع کشاورزی و تبدیل آنها به اراضی مسکونی، سیل مهاجرت از روستاها به مناطق حاشیهی شهرهای بزرگ به دلیل کاهشِ درآمدِ ناشی از کشاورزی و دامپروری و بهره وری پایین صنعت کشاورزی در مقایسه با افزایش هزینههای کاشت، داشت و برداشت و کاهش قدرت رقابت با واردات غیرکارشناسی شده، خود گویای بسیاری از رازها و مشکلات کشاورزان شریف و زحمتکش است. لیکن این دردهای مزمن کشاورزان ما، یک روی سکهی فاجعه است! روی دیگر داستان، بسیار تلخ تر از روی دیگر آن است. در ترکی ضرب المثلی داریم که می گوید: ایچیم اوزومی یاندیریر، چولوم اوزگهنی.
چند سالی است که همه جا صحبت از تغییرات اقلیمی و خشکسالی و کاهش بارش های آسمانی است! و کم آبی ناشی از این مساله، به مرحله حاد و بحران آفرینی رسیده است و وقتی صحبت از مقصر و مسبب و عوامل تشدید این شرایط می شود، انگشت اتهام ، بسوی صنعت کشاورزی و کشاورز مظلوم می رود.! اما چون صدای مظلوم جز در پیشگاه الهی، جایی شنیده نمی شود، کسی نیست که بشنود و بگوید ای صاحبان فکر و اندیشه و ای مسند نشینان مدیریت خرد و کلان و ای صاحبان قدرت، کشاورز مظلوم خود از قربانیان این بحران، فاجعه و شرایطی است که شما حضرات و عالی جنابان با کفایت به بار آورده اید.!
اگر قرار باشد در محکمه ای به قضاوت بنشینیم و عوامل بروز و تشدید این بحران را لیست کنیم و سهم هر یک را به عدالت تقسیم و تعیین کنیم، چند درصد گناه و تقصیر به گردن آن کشاورز و باغدار روستایی است که با تکه زمینی که در بسیاری از موارد حتی کمتر از یک هکتار است، نان آور خانواده در این اوضاع تورمی و کمرشکن اقتصادی است!؟ به انصاف و عدالت می پرسم چند درصد!؟ چرا کسی به سدسازیهای غیر اصولی و غیر کارشناسی اعتراض نمی کند!؟ چرا کسی به پل سازی ها و جاده سازی ها و… غیر علمی و غیر اصولی اعتراض نمی کند!؟
چرا کسی به عدم استفاده از علم و تکنولوژی روز جهانی در حوزه کشاورزی اعتراض نمی کند!؟ چرا کسی به سیاسی ، امنیتی و قضایی کردن بحران اعتراض نمی کند؟ چرا کسی به سوء مدیریت ها، انتخاب ها و انتصابات سفارشی و غیر کارشناسی در حوزه های تخصصی اعتراض نمی کند؟ چرا کسی به درآمد ناچیز و نابودی و غارت دسترنج کشاورزان توسط دلالان و مافیاهای بازار اعتراض نمی کند!؟ چرا کسی به تغییر الگوی کشت از محصولات استراتژیک، ارزش آفرین و ثروت زا به محصولات بازارپسند و مصرفی اعتراض نمی کند!؟ چرا کسی به نابودی مزارع عظیم پنبه، گندم، چغندر قند که خود پایه گذار صنایع مختلف و استراتژیک هستند، اعتراض نمی کند؟
چرا کسی به عدم راه اندازی صنایع تبدیلی مناسب اعتراض نمی کند؟ چرا کسی به عدم تحقق وعده های صادراتی اعتراض نمی کند؟
چرا کسی به کاهش درآمد کشاورزان و بهره وری پایین صنعت کشاورزی در مقایسه با سایر کشورهای موفق در این حوزه اعتراض نمی کند؟ چرا دیواری پایین تر از دیوار کشاورز پیدا نمی شود در این شرایط؟ کشاورز و باغدار بخش ناچیزی از این بحران و چالش است، نه همه آن نفس های کشاورز و باغدار ما به شماره افتاده است از بی توجهی، سوء مدیریت و کتک خور بحران بودنها.!!
مدرن سازی صنعت کشاورزی منطقه، ایجاد صنایع تبدیلی لازم، توسعه صادرات و تسهیل ایجاد تعاونی ها و اتحادیه های صنفی در حوزه های مختلف صنعت کشاورزی، مبارزه با فساد در بخش های مختلف و دلال بازی های کمرشکن، کمک به افزایش بهره وری و بازدهی ، شایسته سالاری در انتخاب ها و انتصاب ها و محوریت علم در سیاست گذاری ها و… وظیفهی کشاورز روستایی است یا حاکمیت!؟ چرا نقش ها، جایگاه ها و جهت گیری ها تغییر کرده است!؟ کشاورز مظلوم خود قربانی این بحران است و نیازمند حمایت.!! صنعت کشاورزی، دامپروری و حوزه های مختلف آن، صنعتی مولد، پایه، ارزش آفرین، ثروت زا و استراتژیک است، نابودی آن یعنی مرگ جامعه. کشاورز و دامدار را دریابیم، قبل از آن که دیر شود، خیلی خیلی دیر.