کلمه داش در ادبیات زبانی ما به دو معنی سنگ و هم و نیز کاربرد دارد. البته به قسمتی از مکانهای که با سنگ دارای شهره هستند را در ذیل خواهیم آورد. بحث ما این است که قسمتی از اسامی با تعریف جغرافیایی آن دارای زبانزد است. یعنی قسمتی از این مکانها با سنگهای قرار گرفته در آن مفهوم خود را به عرصه می گذارد.
قیبله داشی: سنگ قبله، نام سنگی که برای نماز خواندن جهت مکه را نشان می دهد.
پهلوان داشی: نام سنگی بدین نام. که بر روی این سنگ شکل انسانی به صورت نیم تنه حکاکی شده و بدون چشم و دهان است. با احتساب اعتقادات جنگ آوران و پهلوانان را یا طرف راه و یا در ارتفاعات دفن می کرده اند. دلیل بر اینکه ارتفاعات در بین ترکان مقدس شمرده می شده است.
قارتال داشی: نام سنگی به شکل عقاب در قسمت جانپناه کوه ساوالان. برای عقاب در بیشتر روستاها قارا قوش هم گفته می شود. و در بین ترکان اوغوز به ستاره مشتری قاراقوش گفته شده است
مئحراب داشی: سنگ محراب واقع در کوه سولتان ساوالان
زوغ داشی: نام سنگی که بر روی آن ریشه گیاهی به نام گون را کوبیده و تبدیل به طناب می کردند. و با این طنابها چارپایان را می بسته اند. حتی این طنابها را به فروش هم می رسانده اند.
آیی داشی: سنگ خرس، نام سنگی در قالاداشی واقع در روستای لنج آوا از توابع مشکین شهر
کئچی داشی: نام سنگی که بر روی آن شکلهای مختلف بز کوهی ترسیم شده است
تاقچالی داشی: نام سنگی به شکل طاقچه است.
ممه لی داش: نام سنگی به شکل پستان در آمده واقع در روستای یاستی بولاق از توابع مشکین شهر
قالا داشی: نام قلعه ای در روستای لنج آوا از توابع مشکین شهر
گیلفه داشی: سنگی صاف و هموار که در دهانه تهویه تنور گذارند
آیاق داشی: سنگ پاشنه پا، سنگی که در قسمت پایین قبر قرار دهند
بایقوش داشی: سنگی به شکل جغد
قوچ داشی: سنگی به شکل قوچ
کیران داشی: سنگی زرد که خیلی سخت است
کیرنه داشی: سنگ آسیاب دستی
دمیر داش: سنگ آهن
چاخماق داشی: سنگ آتش زنه
دیبک داشی: سنگی که بر روی آن جوغن بوده و در آن گندم و زردچوبه و… آرد می کردند
چای داشی: سنگ رودخانه
ایریق داش: سنگهای خورده و ریزه
چینقیل: سنگهای به روی هم انباشته شده
چپر داشی: سنگ حصار
تای داشی: سنگی که در زمان بار کردن خروار علوفه بر پشت حیوان. سنگی بر قسمتی از علوفه قرار می دادند تا تعادل بار حفظ شود. و حیوان هم اذیت نشود
قورباغا داشی: سنگ قورباغه
نوودان داشی: سنگی به شکل ناودان
توپ داش: سنگهای به روی هم انباشته شده. که به آن توم داش نیز گفته می شود
اؤلو داشی: نوعی سنگ هموار که بر روی آن مرده را غسل می کردند
باش داشی: سنگ سر قبر
بال داشی: سنگ بلند مرتقع
بنگو داش: سنگ ابدی
بالبال داشی: سنگ افراشت مربوط به قهرمانان
داش بابا: سنگهای افراشته شده آیینی
قبیر داشی: سنگ قبر
یاستی داش: سنگ صاف و هموار
شومال داش: سنگ صاف و هموار
تینگه لی داش: سنگ تیز و برنده
ده ییرمان داشی: سنگ آسیاب
قایا داشی: سنگ صخره
ایلدیریم داشی: سنگی که بر اثر رعد و برق دو تکه شود
چیل چوپور داش: سنگ کک و مک دار
شوش داش: سنگ تیز و کله قند مانند
کپیر داش: سنگ زود شکننده و پودر شونده
آغ داش: سنگ سفید
قارا داش: سنگ سیاه
مالون داشی: سنگ تراش و صیقل داده شده که بیشتر در پل و دیوارهای ساختمان به کار می رود
دلیک لی داش: سنگ سوراخ دار، سنگی که دختران با احتساب اعتقاد از سوراخ این سنگ به این طرف و آن طرف می رفتند تا بختشان باز شود
قوربان داشی: نام سنگی که برای طلب و دعای باران در آن قربانی می کردند
قاروول داشی: سنگی که در زمان دیوار کشی یکی به این طرف و یکی نیز به آن طرف گذاشته و با ریسمان کشی باقی سنگها را به روی دیوار می چینند
بینووره داشی: سنگ زیر بنا
پیلله داشی: سنگ پله
کومور داشی: سنگ زغال سنگ
یانیق داش: سنگ سوخته بر اثر آفتاب و یا آتش
سوپات داشی: سنگی که با فلاخن پرتاب شود
ال داشی: سنگی که با دست پرتاب شود
دویوز داشی: سنگ خوک
کهلیک داشی: سنگ کبک
حامام داشی: سنگ حمام
داش حامام: حمام سنگی
قاش داشی: نگین انگشتر
ساریلیق داشی: سنگی که در زمان بیماری یرقان به گردن اندازد
قان داشی: نوعی سنگ
دیک داش: سنگ بر افراشته و مرتفع
تیکمه داش: سنگ افراشت
هئره داش: سنگ به صورت مدور چیده شده
یومرو داش: سنگ گرد و مدور
اوجاق داشی: سه سنگ را بغل هم گذاشته و اتش درست کرده و بر روی آن چای درست کرده یا غذا می پزند، سنگ اجاق
یانار داش: سنگ آتشفشان
بوز داش: سنگ خاکستری رنگ
ساندیق داشی: نام سنگی به شکل صندوق در روستای ساندیقلی از توابع شهرستان سراب
گلین داشی: سنگ عروس
کوچ داشی: سنگی به شکل آلاچیق
گولدان داشی: سنگ گلدان
دیوان داشی: سنگ دیوان
منبر داشی: سنگ منبر
قوروتدو داش: سنگ کشک سا
یازیلی داش: سنگی واقع در شابیل بوده که در زمان راهسازی تخریب شده است
آی داشی: سنگ ماه
رحیم غلامی